کرامت تربت امام حسین(ع) – شیمیشی

واقعه ای که پس از بیماری حجه الاسلام والمسلمین یکی از مشهورترین و مجاهدترین علمای عراق و امام جماعت مسجد تاریخی و باستانی (براثا) حاج شیخ جلال الساگیر است.
انجام دادن.
چون از ناراحتی و بیماری خود آگاه بود و مثل همیشه کارم را انجام دادم بالاخره به دستاورد واقعا شگفت انگیزی رسیدم که البته در این سالها شاهد اتفاقات و معجزات و معجزات زیادی بوده ام. کرامتی را در این مورد دیده بودم و شروع کرده بودم.
بنابراین تصمیم گرفتم که قبر شفای هرتز را گرامی بدارم. زبان و بیان این شخصیت را به اطلاع اباعبدالله حسین ع برسانم:

عزت امام حسین (ع)

در چند روز گذشته چندین مشکل در قورت دادن غذا داشتم و گاهی اوقات با خوردن سبزیجات هم گلودرد در گلویم گیر کرده بود و باعث ایجاد مشکلاتی شدم تا اینکه تصمیم گرفتم به دکتر بروم. سرانجام در تاریخ 1/7/3 به بیمارستان بقیه الله الاعظم (عج) تهران که یکی از پیشرفته ترین و کاربردی ترین بیمارستان هاست، رسیدم. اکثر کارکنان این بیمارستان دارای مهارت های فوق تخصصی عالی هستند. دکتر ابتدا از من خواست که گزارشی از سابقه بیماری و اتفاقاتی که برای سرم افتاده است ارائه کنم که در آن زمان دکتر بهنام حسینی آهنگر نیز در جمع ما بودند با اینکه علت را تشخیص داده بودند اما در نهایت برای بهبودی من پیشنهاد کردند. اول، آنها. برای کسب اطلاعات بیشتر از مجرای معده عکس آندوسکوپی گرفت و برای این کار هم از من خواستند تمام اعضای بدنم را که کولونوسکوپی هم بود معاینه کنم. اما چون اصرار داشتم در دومین سالگرد شهادت سردار دلها بر سر مزار حاج قاسم سلیمانی زیارت کنم، از دکتر خواستم که این فرصت را به من بدهد و پس از بازگشت از کرمان در خدمت ایشان باشم. روز شنبه 27 دی ماه به تهران برگشتم و نزد پزشک متخصص رفتم که قرار بود یکشنبه اول کولونوسکوپی انجام شود که به دلیل برخی اقدامات فنی به روز بعد (دوشنبه) موکول شد. . روز دوشنبه که به سالن ویژه کولونوسکوپی رسیدم با امام زمان (عج) در مورد راز و نیاز صحبت کردم که تعجب و نیازم را هم بیشتر کرد.

عزت امام حسین (ع)

اما پس از اندکی تأمل با خود گفتم اظهار نگرانی دور از ادب است، زیرا خود امام بر همه حالات و مصالح ما آگاه است، لذا راز و نیاز رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. سلامتی ام را به او سپردم.. تا لحظه ای که از هوش رفتم نمازم را با امام زمان ادامه دادم. بعد از اینکه به هوش آمدم متوجه شدم که دکتر. ساسان روی تختم ایستاده! او از من خواست که برای پیگیری دقیق تری (سی تی اسکن) آماده شوم، زیرا در سمت چپ صورتم (کولون) سفتی وجود داشت که دوربین کولونوسکوپ نمی توانست از آن عبور کند! از صحبت های دکتر احساس اضطراب و نگرانی کردم.
به هر حال دکترها کار خودشان را کردند و من به اتاق خصوصی خودم برگشتم. روز سه شنبه، دکتر. عکس رو نشونم داد و گفت شاید این دستور باعث گرفتگی و تنگ شدن روده هام شده، البته موضوع هنوز در دست بررسیه و باید تا آخر مطالعه صبر کنم و چیزی نخورم. چون دوباره نیاز به کولونوسکوپی دارم.

عزت امام حسین (ع)

در اواسط آن روز دکتر و دوستانش و دکتر بهنام دوباره پیش من آمدند و نگرانی و اضطراب را در چهره آنها دیدم و کمی نگران بودم که مبادا چیزی آنها را ناراحت کند. دکتر. بد است، بنابراین باید برای درمان سریع نمونه برداری شود. البته باید مطمئن می شدند که ندول در صورت متاستاز داده است، به عبارت دیگر گسترش یافته یا غیرفعال و دیر باقی مانده است؟
طبیعی بود که مدام غذا نخورم و در عین حال به استفاده از پودرهای پاک کننده صورت ادامه دهم، چون می خواهند از دوربین کوچکتر و دقیق تری استفاده کنند. ساعت 16 هم از کولونوسکوپی جدید خبر دادند.

عزت امام حسین (ع)

وقتی دکتر اتاقم را ترک کرد، در مورد بیماری خود بسیار جدی بودم و به آن فکر می کردم، به کتابخانه سایبری خود (آی پد) رفتم، چیزی در مورد سرطان روده بزرگ برداشتم و شروع به خواندن آن کردم. در پایان مقاله از خداوند بزرگ دعا کردم. در آنجا بین دو راه قرار گرفتم: اول این که می فرماید: «قومم را اجعل کنید تا اجابت کنم» و دوم آیه شریفه است که می فرماید: دستگیر کنید؟ و چون خدا مرا بهتر از من می شناسد و از او به من مهربان تر است و شفا دهنده یا شفا دهنده است و زندگی فقط در دست اوست فوراً او را پذیرفتم و برای تسلیم خدا. و اراده اوست و تمام نعمت هایی را که خداوند در طول زندگی به من ارزانی داشته و به گفته من به من لطف و رحمت و بردباری و مهربانی کرده است با خود دارم. خدا را شکر می کنم و هر کلمه ای را در برابر همه نعمت هایی که خداوند به من داده است به کار می برم، هنوز کوچک و ناچیز است و از سر ناچاری اشک شکر و معرفت جای خود را به اندیشه و اندیشه، لحظه ها و رویاهای گرانبها و فراموش نشدنی می دهد. در حضور خالق بی نهایت بر من چیره شد. موقعیت بسیار زیبا و وصف ناپذیری بود که به من حالتی آرام و ارام بخشید، زیرا دیگر هیچ درد و ناراحتی در بدنم احساس نمی کردم و به خدا پشت کردم تا خود را برای هر آزمایش و اتفاقی آماده کنم.

عزت امام حسین (ع)

وقت زیادی برای رفتن به سالن کولونوسکوپی نداشتم، آخرین بار پودر لباسشویی را در یک لیوان آب ریختم تا بنوشم و دوباره خودم را برای کولونوسکوپی آماده کنم، اما قبل از نوشیدن کمی از کیسه ملا. دیوانه اباعبدالله الحسین (ع) که دوست عزیز من است…. پارسال به من داد، همراهم بود. این بقعه از عمق حدود پنج متری صحن مطهر و حدود سه متری قبر مطهر آن حضرت در قالب پروژه گسترش فضای اطراف قبر مطهر و تقویت ستون های اطراف معبد به دست آمده است. برای نصب و ارتقاء یک گنبد جدید. کمی از آن را در آب این تقدیر فرو بردم و سپس زیارت آشوری را بر آن خواندم و این چیزی است که ده ها بار به کسانی که مشکلات جدی داشته اند توصیه کرده ام، خدا را شکر همیشه نتایج معجزه آسایی از بین می رود. .

عزت امام حسین (ع)

کمتر از نیم ساعت بعد از نوشیدن آن محلول، در همان مکان دکتر بودم.
به هر حال پرسنل آمدند و حدود ساعت چهار بعد از ظهر بود، مرا به اتاق عمل بردند، مدتی منتظر ماندیم تا دکتر بهنام حسینی آهنگر بیاید و احوالپرسی کند. سپس آن را به دکتر عطر دادم و از همان ابتدای مرحله بیهوشی سعی کردم آخرین سخنانم را با امام زمان (عج) و کارهایی که تا کنون با من کرده و موفقیت خدمتش به امام غسالخانه و مسئله غیبت او با اینکه با خودم اعتراف کردم که کم و کاستی های زیادی دارم اما نمی خواستم پایان عمرم باعث طرد شدن من از سوی این خانواده یا خدای ناکرده از خدمت آنها شود.

عزت امام حسین (ع)

و خدا را شاکرم که هر اتفاقی افتاد، احتیاط های لازم برای من انجام شد، هر چند اورژانسی نبود، لذا پزشکان این فرصت را به من دادند تا قبل از خستگی در کنار امام روشنگر و کشتی نجات باشم.(امام حسین) نماز بخوانم. .

وقتی به هوش آمدم و چشمانم را باز کردم مرا به اتاقم بردند، بیش از یک ساعت بیهوش بودم، به نتیجه کولونوسکوپی توجهی نکردم، اما وقتی بعد از 2 ساعت ناشتایی برایم شام آوردند. من از اینکه ناگهان احساس کردم کارکنان به من اجازه غذا دادن نمی دهند محروم شدم!! علت را که پرسیدم، گفت دکتر گفت باید دوباره با ام آر آی یا عکس های مخصوص روده هات عکس بگیری!!! و این کار به فردا موکول شد. به من گفتند می‌توانیم سرمان را به تو ببندیم، اما من گفتم نه، نیازی نیست منتظر بمانم.

عزت امام حسین (ع)

دکتر ساسان قبل از ظهر چهارشنبه به دیدنم آمد. با خوشحالی صورتش را پوشاند و بلافاصله به من گفت، اتفاق شگفت انگیزی رخ داده است !!! دوربین کولونوسکوپی او را متورم ندید، البته دکتر بهنام هم گفت که دوربین را سه بار به جایی که گم شده منتقل کرده است، اما با احساس اینکه کویل کاملا ناپدید شده است، قلبم را به سمت سرور چرخاندم. آزادگان جهان سلام کردند. شکرگزار بودم، قلبم تند می زد و چشمانم در دریای اشک جاری بود و شکر می کردم، اوج محبت امام همام را می ستودم، ناگهان دکتر گرفتم. . من از آن وضعیت خارج شدم و به من گفتم که ما به آرامش بیشتری نیاز داریم، برای تایید وضعیت، تصویربرداری تشدید مغناطیسی داریم، و سپس می توانید از بیمارستان خارج شوید. در همین حین از او پرسیدم سرش چه شده است؟ گفت: نمی دانم. اما من به او گفتم: می دانم!!! با تعجب به من نگاه کرد اما چیزی نگفت.

عزت امام حسین (ع)

عصر چهارشنبه وقتی به اتاق تصویربرداری رزونانس مغناطیسی رفتیم، قبل از عمل چند محلول نوشیدنی به من دادند تا مسیر را در رادیوگرافی مشخص کنم.
یک ساعت طول کشید. تصویربرداری رزونانس مغناطیسی بالاخره تمام شد و وقتی به اتاقم برگشتم خیلی خسته بودم و چون در آستانه رفتن بودم، با وجود اینکه اواخر شب بود، دوباره از بیمارستان خارج شدم.
صبح پنجشنبه، دکتر. این را گفت و درود فرستاد، البته من به ایشان و دیگران اشاره ای به تأثیر آن قبر جماعت امام (ع) نکردم، چون تصاویر «ام آر آی» نیست. و کولونوسکوپی اولیه همه خطرات رو نشون میده ولی کولونوسکوپی و رزونانس مغناطیسی بعدی نشون نمیده!! بنابراین برخی از پزشکان تصمیم گرفتند به کتاب های تخصصی روی بیاورند و راز را کشف کنند. به او گفتم: اگر من جای آنها بودم به کتابها روی نمی آوردم، پرسید: چرا؟ گفتم: ما پیروان درهای نجات و ستارگان رحمت الهی و سرچشمه های رحمت و مغفرت الهی هستیم و اگر با دل به آنها بنگریم و به دست آنها بسته باشیم، نیازی به آن نخواهیم داشت. تمام. سپس مراحل تلفیق بخشی از کیف مبارک بارگاه منور امام حسین(ع) را با آن محلول توضیح دادم و درد لحظه ای که به من داد، همان لحظه متوجه شدم که این کیسه اثر مبارک خود را داشته است. ناگهان احساس کردم که دکتر بی اختیار این را می شنود، گلویش ورم کرده و چشمانش پر از اشک شوق است و با اینکه تا به حال چنین وضعیتی را ندیده بود، گفت این را به پزشکان دیگر هم بگوید.

عزت امام حسین (ع)

بعد از هم خداحافظی کردم و از او خواستم این را به دکتر بهنام بگوید و او هم گفت که البته اولین نفری است که به او می گوید.

در ابتدا نخواستم درباره این جریان چیزی بگویم تا نتیجه گیری و شایعه سازی نشود، زیرا بدون شک این موضوع به گوش دوستان و دشمنان خواهد رسید، اما دیدم امام حسین (ع) حق دارد. بر گردن من که لااقل وظیفه من بر خلاف آن است که این خبر را منتشر و منتشر کنم، هر چند که دشمنان و نادانان بیهوده حرف می زنند، ما هستیم که از حرف های شیطانی آنها به ستوه آمده ایم، پس این چند خط را نوشتم و خدایا افزایش های بالا عزت و مقام عزیزمان ابی عبدالله الحسین (ع) را خواستارم و از درگاه خداوند متعال عزت و منزلت او را بیفزاید و شیعیانش را در ادامه راهش توفیق و آرامش عنایت فرماید و به آنان آرامش عطا فرماید. و همه بدی ها و بدی ها را از آنها دور کن. توفیق خدمت به این امام و زائران گرامی را نصیب ما فرما و در رد پای امامی پیروز و آل محمد در حلقه جانشینانش درود فرست.

*عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران

دکمه بازگشت به بالا