تحلیل علامه محمدتقی جعفری از قیام عاشورا
“محال است یک محقق و اندیشمند عاقل که با انسان و بشریت آشنا است در سایه علاقه معنوی حسین (ع) نیفتد و همه بدانند که او شیفته چنین شخصیت بزرگی است و از حیوان گرایی و سلطه گری دوری می کند. “جستجوی شهرت و به طور کلی ، اجتناب از همه استقلال ، یکی است و معدود افرادی هستند که از این چیزها اجتناب می کنند تا در پرتو علاقه زیادی قرار بگیرند.”
به گزارش شیمیشی ، در مقاله ای از علامه محمد تكسی كافری در روزنامه اطلاعات در آن آمده است: “دانش و قضاوت درست در مورد هر رویداد مهم تاریخی که توسط ارزشها ثبت شده است به سه عامل مهم مربوط می شود:
عامل اول
در مورد ماهیت ، علت و پیامدهای حادثه تا زمانی که اطلاعات لازم و کافی بدست نیامده باشد. ، قابل درک نیست. آن قسمت از رویدادهای بزرگ تاریخی جهان را که تأثیر بسزایی در سرنوشت مادی و معنوی همه انسانها دارد ، کنار نگذارید و این واقعیت که داستان حسینمام حسین (ع) با گسترش آن در همه زمینه ها منحصر به فرد است. قربانی. بالاترین ارزشهای انسانی. این شخصی است ، برای هیچ کس پنهان نیست.
این جمله در کتاب “حسینمام حسین (ع) و ایران” ، نوشته یک محقق آلمانی به وضوح دیده می شود. این محقق بزرگ می نویسد: “ترور حسین (مانند هر ترور) یک فاجعه بود ، اما یک فاجعه فوق العاده بود و چهارده قرن بعد ، یک مورخ مستقل آن را یک کوه بلند و بلند می داند ، فاجعه جنگهای دیگر در پشت آن پنهان و غیب ” و دیگران برای محافظت از نام او. “آنها کردند و رفتند.”
این س questionال جدی را مطرح می کند که “چرا با توجه به اهمیت فوق العاده این داستان ، به ویژه از نظر علم و نتایج ، بسیاری از محققان و مورخان ، با وجود اینکه آن را مطالعه کرده اند ، اهمیت و عظمت ندارند”. “آیا آنها این کار را نکردند؟” به نظر می رسد چندین دلیل مهم برای عدم توجه به این رویداد بزرگ وجود دارد:
دلیل اول
زیرا این رویداد شگفت انگیز مستلزم آگاهی از جنگ و سطوح مختلف ، مانند تحصیلات و انسانیت ، دین و اخلاق است.
دلیل دوم
درک رویداد تحت تجزیه و تحلیل ممکن است مستلزم نظارت بر علل و عوامل دور و نزدیک و پیامد و رویدادهای همزمان و ایجاد ارتباط با رویداد باشد و محقق نتواند آن را از این طریق ردیابی کند.
دلیل سوم
اگر آگاهی دقیق از رویداد باعث شود که محقق برخی از باورهای خود را کنار بگذارد. مطمئناً چنین محققی علاقه ای به دانش بی عیب و نقص نخواهد داشت. به همین دلایل می بینیم که اکثر نویسندگان در تحقیق ، تحقیق و بررسی این رویداد شگفت انگیز و سازنده موفق نمی شوند.
در این زمینه ، ما در مورد نویسنده کتاب “حسینمام حسین در ایران” ، کرت فریشلر آلمانی ، ترجمه ذبیح الله منصوری صحبت می کنیم. این محقق ، گرچه تحقیقات بسیار خوب و مفیدی از داستان حسینمام حسین (ع) وجود دارد ، اما بریده از ریشه و عوامل قبلی ، این داستان بسیار بزرگ را مورد تحقیق و پیگیری قرار داده است. بنابراین اگر کسی حوادث قبل از سال 61 هجری را نداند ، تصور می کند که داستان شگفت انگیز نینوا در برهه ای از تاریخ اتفاق افتاده است که قبلاً هیچ رویدادی وجود نداشت!
ما همچنین در جایی از این کتاب می بینیم که حسینمام حسین (علیه السلام) به فرزاداگ می گوید: “سالها دست هایم را گرفته بودم و سعی نمی کردم با ظلم مبارزه کنم و حقیقت را بگویم ، اما یک لحظه بعد از سکوت تصمیم گرفتم بلند شوم.” اگر آنچه در تاریخ می بینیم این است که هنگام مرگ امام حسن (ع) ، نیروهای عراقی وارد شدند و به حسین (ع) نوشتند که بیعت معاویه را می شکنند و از او (حسین) اطاعت می کنند. امام نپذیرفت و اظهار داشت که مدتی بین او و معاویه پیمانی منعقد شده بود و تا زمان سپری شدن آن زمان نمی تواند از آن تعهد خلاف کند و او در مورد مرگ معاویه تصمیم می گیرد.
مشاهده می شود که حسینمام حسین علیه السلام در برابر ظلم بیکار نایستاد و در صورت امکان مبارزه با ظلم خاموش نبود. در روایت است که ابو اهره عضدی در راه کوفه توسط امام حسین (ع) دیده شد و پرسید: “ای پسر پیامبر خدا ، چرا معبد خدا و معبد جده را ترک کردی؟” یا گفت: “ای اباحاره ، بنی امیه مالی را گرفتند ، من منتظر ماندم ، آنها به من توهین کردند ، من منتظر ماندم ، آنها می خواستند خون من را بریزند ، من خود را نجات دادم ، و به خدا سوگند ، گروهی ظالمانه مرا خواهند کشت و آنها را خداوند آنها را با تحقیر و شمشیر پراکنده خواهد کرد. این شرم آورتر از مردم صبا است … »(لهوف ، ص 62)
از آنجا که دلایل بسیار قوی وجود دارد که چرا حسین حسین (ع) هرگز از اصل “یکی از حسین” منحرف نمی شود ، این مشکل کشته شدن در راه خدا برای او حل شده است ، بنابراین این داستان واقعی به نظر نمی رسد و فرض می کند که درست است. صبر امامیه او برای یک سری رنجهای شخصی بود ، مانند صبر امام حسن مجتبی (ع) ، نه این که او قدرت داشت دست بر ظلم بگذارد.
دلیل چهارم
شاید مهمترین دلیل این باشد که در مواجهه با این رویداد ، اندیشمندان و محققان با واقعیت هایی مانند ایمان ، عشق ، مسئولیت بزرگ در قبال مردم و اعتقاد راسخ به خدا و ابدیت مواجه می شوند. حسین امام حسین و یارانش) این حقایق را در بالاترین درجه داشتند. اگر طرف مقابل (یزیدی ها و یزیدی ها) منطقی جز خودخواهی ، دیکتاتوری ، ظلم و تجاوز نداشت. این امکان وجود ندارد که محققان در برابر این دو منطق “حقیقت محض” و “دروغ محض” بی طرفی و مشاهده بی اثر را انتخاب کنند. این تأثیر قوی داستان نینوا است که در طول تاریخ منجر به حرکت جدی شخصی و اجتماعی مردم به سمت اهداف مترقی شده است. بله ، برای درک و درک تأثیر ملموس و برگشت ناپذیر نهضت حسینی از نظر ارزشهای انسانی ، مراقبت عمیق و زیادی لازم است. در این صورت ، مقابله بشریت با ضد بشریت ، محقق دو عنصر عظمت بی نهایت ، کمال ، فروتنی و بی نهایت را به روشنی و خطی می بیند که توانایی سکوت تماشاگر بی طرف را از دست می دهد ، زیرا محقق و اندیشمند خردمندی که واقعاً با انسان و بشریت آشنا است نباید در سایه علاقه شدید حسین قرار گیرد و همه می دانند که در جذب چنین شخصیت بزرگ الهی و به دور از حیوانیت ، اقتدارگرایی ، سلطه و شهرت و به عبارت دیگر ، به طور کلی ، فاصله از خودخواهی یک نفر است و همان معدود افرادی که از آن دور می شوند تا در پرتو علاقه طبیعی قرار بگیرند.
عامل دوم
آگاهی از اصول کلی و ثابت و قضایای جزئی و متغیر زندگی انسان در تصادف برای درک اهمیت این عنصر ، باید دو عنصر اساسی رویدادهای تاریخی را در نظر بگیریم.
اولین معیار تجلی و جریان رویدادهایی است که جزئی و متغیر هستند ، که دنباله طولانی آن رویدادها با علل و آثار فیزیکی آنها و رویدادهای همزمان آنها است. از سوی دیگر ، تاریخ از پدیده های فیزیکی ، جزئی و متغیر تشکیل شده است ، که مانند احساسات جزئی و متغیر زمان حال است ، که ما آنها را کم و بیش برای مدتی مشاهده می کنیم و به دلایل و ابزار از آنها استفاده می کنیم ، و بنابراین بخشی از آن دگرگونی دائمی آنهاست که تا کنون کاربرد علم را برای نمایش رویدادهای فیزیکی تاریخ رد کرده است.
معیار دوم اصول و قوانین کلی و ثابت وقایع تاریخی است که بدون توجه زیاد باید به کاربرد ، تفسیر و توجه آنها به آن وقایع توجه شود. این اصول و دستورالعمل ها به دو دسته مهم تقسیم می شوند:
دسته 1
اصول و قوانین قبل از هر چیز در درون و پیرامون آنها ، به عنوان نیروی محرک تاریخ ، پایه های اساسی نظم بشریت ، به عنوان نظم عمومی و قطعی عدالت ، اقتصاد ، سیاست و اخلاق هستند. مثال: جهان رانندگی تاریخ شامل موارد زیر است:
1- هر حقیقتی که واقعاً برای مردم مفید باشد
2- افراد زندگی خود را مدیریت می کنند
دسته دوم
اصول و قوانین ردیف دوم: اصل تقسیم حقایق مفید به حقایق مادی و معنوی و اصولی که از تجزیه و تحلیل هریک از آن حقایق کلی ناشی می شود. مانند قوانین کشاورزی ، اخلاقی ، سیاسی و حقوقی
عامل سوم
از طعم واقعی آن اصول و ارزشهای عالی انسانی که در سطوح و عناصر صحنه وجود دارد لذت ببرید.
این عامل با میزان نگرانی که انسان و تاریخ چیزی جز یک حیوان پیچیده ایجاد شده توسط محصولات طبیعی که از آن بیرون آمده و یک مجموعه پیوسته به نام تاریخ نیست ، درک می شود. کورت فریچلر ، محقق آلمانی در صفحه 258 کتاب کارکورت “حسینمام حسین و ایران” می گوید:
“یک مورخ دیگر مورخ نیست بلکه م belمن است وقتی به چیزی علاقه مند می شود که در تاریخ ذکر شده است.” این نظریه باید تجزیه و تحلیل شود ، نه اگر مارکوارت قصد دارد مورخان به کسی در این رویداد اعتماد کنند ، به اشکال و علل آن ، اشتباه است. زیرا تجلی رویدادی که در قلمرو هستی مورد خط کشیده شده است ، همان رویدادی است که پس از برخی علل تاریخی رخ داده است ، نه گرایشها و باورهای مورخان.
اگر منظور مارکوارت این است که رویدادهای تاریخی هرگز نباید مورد ارزیابی و قضاوت قرار گیرند ، این دیدگاه غیرقابل قبول است ، زیرا اگر ما وظیفه اندیشمندان تاریخ بشری را به عهده بگیریم که وقایع را یکی پس از دیگری روایت کنند و با نسل های معاصر و آینده ، باید آنها و نسل های آینده را ترک کنیم. . آینده را معرفی کنید آنها باید رویدادها را بخوانند ، یعنی آنها را تماشا کنند و بر اساس نیازها و توانایی های خود قضاوت یا ارزیابی نکنند.
در این مورد ، ضروری است که اساسی ترین منبع اصول و قوانین “زندگی معقول” انسانها و ارزشها و ارزشهای ضد آنها از دیدگاه بشریت و فلسفه تاریخ ، تجزیه و تحلیل تاریخ و تاریخ ناهنجاری در مشاهده برخی از وقایع بی جان. به عنوان مجموعه ای از رویدادهای تصادفی. در آینده انجام شد ، مختصر بنویسید! نظریه بی طرفی کامل در رویدادهای تاریخ ، به ویژه در مواردی که می تواند بر انسان ها تأثیر بگذارد ، به معنای حذف اصول و مبانی علم بشری و انتقال آنها به هویت فیزیکی حیوانات است!
امام حسین (ع) از شهادت خود آگاه است
آیا امام حسین (ع) می دانست که در این قیام بزرگ به شهادت می رسد؟ در پاسخ به این سوال نظریه های متعددی ارائه شده است که به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است. ما در اینجا دو نظریه اصلی را بررسی می کنیم:
نظریه اول این است که اگرچه قیام حسین امام حسین (علیه السلام) با انگیزه های همه ماموریت خدا انجام شد ، او نمی دانست که در این قیام به شهادت می رسد.
نظریه دوم می گوید: امام حسین (ع) از شهادت خود در قیامی که نام برد آگاه بود. در تحلیلهای مربوط به داستان کربلا این نظریه با تفاسیر مختلف مورد بررسی قرار گرفته است.
1- مقام بالای کامل بودن این رهبران برانداز است و به اذن خداوند آنها را قادر می سازد تا راز و آگاهی از آینده را بشناسند.
2- خداوند متعال در قرآن کریم در سوره جن ، آیات 26 و 27 می فرماید: خداوند غیب می داند و با غیب خود به کسی خبر نمی دهد؛ بجز یکی از پیامبرانش که راضی است … این آیه در احتمال آگاهی از راز برای غیر خدا معلوم است.
3- عبدالرحمن بن خلدون در فصل پنجاه و سوم مقدمه ، پس از روایت برخی از موارد علم غیب مستند امام جعفر صادق (ع) ، می گوید: سختی و موفقیت در شهادت و طهارت درونی. ) ممکن است. “بنابراین خاندان پیامبر ، که در زمینه علم و دین و دیگر آثار پیامبر و توجه خداوند به اصل ارزشمند خود ، که شهود بر شاخه های ناب آن اصل است ، از جستجو ، شهود ارزشمندتر است. و دانش غیب “
4- پیامبر (ص) از بسیاری از اخبار غیبی آگاه بود ، از جمله آگاهی او از شهادت امیرالم Muمنین با همه ویژگی های آن.
انتهای پیام