جنگ و صلح – شیمیشی

تجربه نشان داده که در بازی های ژئوپلیتیکی برنده کسی است که با دقت بیشتری حرکت کند نه الزاما سریع تر. جنگ یا صلح بین ایران و امریکا و متحدانش مستلزم دقت در این بازی مهم سیاسی خواهد بود.
به گزارش شیمیشی بیژن همدرسی در یادداشتی با این عنوان به سوال«دکترین صبر راهبردی ایران یا دکترین سرعت گرای امریکایی» پاسخ داده است: در سال های اخیر صحنه سیاست بین الملل شاهد مواجهه آشکاری میان دو رویکرد کاملا متفاوت در دیپلماسی بوده است. از یک سو دیپلماسی «سرعت گرا» قطبی و رسانه محور دولت دونالد ترامپ در ایالات متحده و از سوی دیگر سیاست خارجی آهسته تدریجی و متکی به عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران. این دو رویکرد نه تنها بازتاب دهنده اختلاف در شیوه های سیاست خارجی هستند بلکه نمادین از دو فرهنگ سیاسی متفاوت در درک از قدرت تعامل بین المللی و مدیریت تنش هستند. رویکرد ترامپ در سیاست خارجی بر پایه سرعت عمل تصمیم گیری های فوری و تبلیغ های رسانه ای قرار داشت. او با اتکا به ذهنیت تجاری و انتظارات انتخاباتی سیاست خارجی را شبیه یک معامله تصور می کرد؛ معامله ای که باید سریعا منجر به نتیجه شود و در صورت عدم موفقیت به تهدید فشار و انزوای دیپلماتیک روی می آورد. این منطق در قبال ایران به ویژه در قالب سیاست «فشار حداکثری» (Maximum Pressure) ظاهر شد. این استراتژی شامل تحریم های گسترده اقتصادی تهدیدهای نظامی مستمر و تلاش برای انزوای دیپلماتیک ایران بود با هدف اینکه ایران تحت فشارهای شدید به خواسته های واشنگتن تن بدهد. این نوع دیپلماسی علاوه بر اینکه اغلب غیرقابل پیش بینی بود ضربه زیادی به نهادهای بین المللی و اعتماد به دیپلماسی چندجانبه وارد کرد. در مقابل سیاست خارجی ایران به ویژه پس از خروج یک جانبه امریکا از توافق هسته ای (برجام) بر پایه منطقی آهسته هوشمندانه و مقاومت پذیر شکل گرفت. ایران با درک از اینکه وارد یک رقابت بلندمدت ژئوپلیتیکی شده است به جای واکنش های احساسی یا سطحی به استراتژی های تدریجی و عمیق روی آورد. مقاومت فعال حفظ ظرفیت چانه زنی و گسترش عمق راهبردی در منطقه از جمله محورهای اصلی این سیاست بودند. ایران با حفظ خطوط ارتباطی با اروپا روسیه و چین و همزمان تقویت پیوندهای منطقه ای با بازیگران غیردولتی توانست در شرایط فشار حداکثری از فروپاشی دیپلماتیک و اقتصادی جلوگیری کند و فضای مانور خود را گسترش دهد. نقش رهبری در این ماجرا برجسته و تعیین کننده بود. حضرت آیت الله خامنه ای در طول این دوره با اتخاذ رویکردی هوشیارانه مانع از ورود کشور به جنگ تمام عیار یا وابستگی کامل به نتایج مذاکره شد. ایشان ضمن هشدار نسبت به فریب دیپلماتیک غرب و وعده های ناپایدار امریکا اقداماتی را در جهت کاهش گام به گام تعهدات برجامی هدایت کردند البته با حفظ امکان بازگشت پذیری در صورت تحقق شرایط لازم. همچنین تأکید بر تقویت اقتصاد داخلی و کاهش وابستگی به روابط بین المللی از جمله سیاست های مهمی بود که نقش کلیدی در مقاومت داخلی ایفا کرد. تجربه سال های اخیر نشان داده است که در رقابت های بین المللی برنده همواره کسی نیست که سریع تر حرکت کند بلکه کسی است که دقیق تر عاقلانه تر و با دید بلندمدت عمل کند. این موضوع به وضوح در تقابل ایران و امریکا مشهود بود. در حالی که سیاست ترامپی به دنبال نتیجه گیری سریع بود اما غالبا بدون انسجام و پایداری سیاست ایران با تمامی نقاط ضعف و چالش هایش توانست در برابر فشارهای سنگین مقاومت کند و فضای مانور خود را حفظ کند. با توجه به تحولات فعلی در صحنه بین المللی و افول نسبی سیاست های یک جانبه امریکا آینده را می توان در چند سناریو ترسیم کرد. اول بازگشت به دیپلماسی چندجانبه در دوره جو بایدن اگرچه با شکاف های موجود در داخل امریکا و بین متحدان اروپایی اما هنوز هم امکان احیای برجام با اصلاحاتی جدید را فراهم می کند. دوم ادامه تقابل غیرمستقیم میان دو طرف از طریق جنگ های نیابتی تشدید تنش در مناطق حساس مانند تنگه ها و ادامه فشارهای اقتصادی با این هدف که از درگیری مستقیم جلوگیری شود. و سوم چرخش جهان به سمت چند قطبی گرایی که فرصتی استثنایی برای ایران برای گسترش روابط استراتژیک با قدرت های جدید مثل چین و روسیه است. برای ایران این لحظه تاریخی نیازمند دیپلماسی هوشمندانه و متوازنی است که هم مقاومت را حفظ کند و هم درب مذاکره را بدون تسلیم شدن به خواسته های غیرواقع بینانه باز نگه دارد. در موازات این مسیر تقویت بنیان های داخلی به ویژه اقتصادی باید در اولویت قرار گیرد تا دیپلماسی ایران اسیر شرایط بین المللی یا چرخه انتخابات امریکا نباشد. همچنین تکمیل گام های بازدارندگی در منطقه نه برای تحریک جنگ بلکه برای تثبیت موازنه قدرت امری ضروری است. در نهایت ایران باید با استفاده از دیپلماسی عمومی و ارایه روایت واقعی از خود بتواند افکار عمومی جهانی را از دریچه ای غیر از رسانه های غربی آگاه کند.
در مجموع مواجهه میان ایران و امریکا تنها یک تعارض نظامی یا ایدئولوژیک نیست بلکه نمادی از دو منطق کاملا متفاوت در درک از دیپلماسی قدرت و روابط بین الملل است. سرعت بدون ثبات در سیاست خارجی ترامپ در برابر صبر حساب وار و راهبردی ایران. تجربه نشان داده که در بازی های ژئوپلیتیکی برنده کسی است که با دقت بیشتری حرکت کند نه الزاما سریع تر. جنگ یا صلح بین ایران و امریکا و متحدانش مستلزم دقت در این بازی مهم سیاسی خواهد بود.
*بازنشر مطالب دیگر رسانه ها و شبکه های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن از سوی شیمیشی نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان منتشر می شود.
انتهای پیام