جرم فردوسی پور هم مشخص شد
آقای پورمحمدی انصافاً تعریف و تمجید و محافظه کاری را کنار گذاشته و آنچه را که لازم است گفته است. شاید شما خودتان این گفتگو را خوانده یا شنیده باشید، اما برای یادآوری، سخنان صمیمانه آقای پورمحمدی در مورد فردوسی پور تنها چند کلمه است: اشتباه آقای فردوسی پور این بود که این برنامه را سیاسی کرد، اگر این برنامه ها اگر سیاسی بود، شاید هم این بود. بود. همچنان ادامه دارد
در مورد صحبت های آقای پورمحمدی چند نکته را بگویم، اما قبل از آن تذکری را خدمت شما عرض می کنم و سپس به اصل مطلب می رسیم. در بهار 1395 قرار شد برنامه ای در کتابخانه ملی برگزار کنیم. من آن روزها سردبیر سایت آکادمی فوتبال بودم. با اینکه یک سایت فوتبالی بود، رنگ و بوی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هم داشت و بخش فرهنگی آن بسیار پر رنگ بود. نویسندگان اصلی آن مرحومان حمیدرضا صدر، ابراهیم افشار، امیرحج رضایی، آرش خوشخو، احسان محمدی، سیامک رحمانی و جمعی دیگر از افراد ارزشمند و صاحب نظر مطبوعات بودند. دوست و برادر عزیزم مرتضی دلاوری که شاعر و متفکر است یکی از حامیان جدی این وبسایت بود. ما در سال دوم فعالیت سایت بودیم و توانستیم از نظر فرهنگی و فوتبالی تا جایی که می توانستیم انجام دهیم. برنامه ریزی کرده بودیم که هر ساله گزیده ای از محصولات این سایت را در قالب یک کتاب منتشر کنیم و در مراسم رونمایی از این کتاب از برخی هواداران فعال در عرصه فرهنگ و فوتبال تشکر می کنیم. در سال اول که البته سال آخر هم بود، پنج نفر را برای تشکر شمردیم. دکتر. عادل فردوسی پور برای ترجمه کتاب فوتبال علیه دشمن. همه چیز را آماده کرده بودیم. صبح مراسم لباس پوشیدم و با خیالی آسوده به دفتر مرتضی خان دلاوری رفتم چون همه کارهایمان طبق برنامه بود. هنوز به دفتر نرسیده است اما پیامکی از عادل فردوسی پور دریافت شده است که «ببخشید با اینکه امروز همه برنامه هایم را کنسل کرده بودم و امروز آماده حضور در مجمع شدم، به من گفتند حق نداری». حق دارد در شورا تشریف بیاورد.» خبر بدی بود مرتضی دلاوری به من گفت که همه مهمان های شما برای من عزیز هستند، اما دو نفر از آنها برای من مهم ترند، یکی از آنها دکتر است این اولین بار است که می دانید. من، شما می خواهید او را از نظر فرهنگی ارزیابی کنید.
خب خبر خیلی بدی بود با عادل فردوسی پور تماس گرفتیم که مشکل چیست؟ گفت نمی دانم اما از شبکه سوم با من تماس گرفتند و شدیدا تاکید کردند که سایه شما در آن طرف ها هم دیده نشود. بعد پرسید: مشکل خاصی داری؟ خیلی قاطع گفتم: نه چی شده؟ اما راستش دلم خالی بود. گفتم حتما این گروه متوجه شده اند که من سردبیر فرهنگستان فوتبال هستم، اگر من را نمی شناختند در گوگل سرچ می کردند و می گفتند این نویسنده بی آبرویی است که کارش دخالت در صدا و سیما است. بنابراین نباید عادل را در مراسمی که مسئولیت شرکت در آن بر عهده اوست بگذاریم. با این حال من آن را با خودم نیاوردم. وقتی مرتضی دلاوری از من پرسید مشکلت چیه؟ گفتم نه بابا اونا اصلا منو نمیشناسن نمی دانستم چه کنم اما نمی دانم چه کسی گفته است که تنها راه حل این سوال آقای پورمحمدی است. او کرمانی است، اگر یکی از کرمانی های متنفذ با او تماس بگیرد، موضوع حل می شود. مرتضی که اصل نژاد او بود کرمانی اصیل بود اما برای مشاوره نیاز به ریش سفید داشتیم که مرتضی به آن رسید. با عبد الله تماس تلفنی گرفت و عبد الله از ما اطلاعاتی گرفت و با آقای پورمحمدی تماس گرفت و مشکل حل شد. فقط گفتند برای تایید با آقای فلانی تماس بگیرید. چون در واقع نام آن بزرگوار را فراموش کرده، می گویم آقای فلانی. من معتقدم ایشان معاون آقای پورمحمدی در سازمان بوده است. بهشون زنگ زدم توضیح مختصری خواست که من دادم. مشکلی نبود، فقط گفت: یک سوال: واقعا شما اهل سیاست نیستید؟ گفتم شاید من علاقه سیاسی دارم اما در آکادمی فوتبال فقط کار حرفه ای انجام می دهیم. گفت وب سایت شما را دیدم و برای من خیلی جالب بود، اما نظر ما در مورد زمان مراسم شما چیست؟ گفتم: چطور؟ وی گفت: 34 روز به انتخابات باقی مانده است و معمولا همه اتفاقاتی که در این کشور می افتد در این ایام رنگ و بوی سیاسی دارد. گفتم خدا را شکر الان همیشه در شرایط حساسی هستیم، انتخابات سالی یک بار برگزار می شود و بنابراین هر برنامه ای که شما ترتیب دهید یا قبل از انتخابات است یا همزمان با انتخابات یا بعد از انتخابات. کمی گپ زدیم و شوخی کردیم و از او پرسیدیم: مطمئنیم مهمان سیاسی ندارید، به او قول دادم که این اتفاق ربطی به سیاست ندارد و در نهایت گفتم: چرا روی آقای فردوسی پور حساس هستید؟ گفت: آنها سرمایه ملی ما هستند. ما باید مراقب باشیم کجا می رود، با چه کسانی مشروب می نوشد، در چه جلساتی شرکت می کند و غیره. گفتم: آیا واقعاً اینقدر سخت گیری لازم است؟ وی گفت: ناموس و ناموس و وجهه صدا و سیما باید حفظ شود. بله، آن روز عادل فردوسی پور به مراسم آکادمی فوتبال آمد و همه چیز ختم به خیر شد.
این را گفتم که بگویم مدیران سازمان به خصوص آقای پورمحمدی آنقدر مراقب بودند که عادل فردوسی پور هیچ اشتباهی نکرد. همانطور که آقای پورمحمدی فرمودند فردوسی پور پشتوانه ای جز مردم نداشت و به خاطر حمایت همین مردم و زندگی سالم و پاکش بود که گاهی بی پروا عمل می کرد. در مجموع حرف آقای پورمحمدی صادقانه ترین و درست ترین حرفی بود که در این زمینه و در این سال ها شنیده شد. آقای پورمحمدی درست میگوید: آنچه باعث محرومیت فردوسی پور شد، مواضع سیاسی او بود. البته این چیزی است که او را محبوب کرده است. آقای پورمحمدی درست می گویند، اما این قسمت از داستانی که من گفتم بیان نمی کند. قبلا هم نوشته بودم که محبوبیت فردوسی پور تا حدودی به خاطر فوتبال و برنامه نود است، اما بیشترش همون آشوب و بدی ها بود. اگر او مانند بسیاری از افراد استاندارد، مودب و محبوب رسانه ها بود، قطعا محبوبیتی نداشت. آقای پورمحمدی با تمام صداقت و صداقتش اشاره نمی کند که مشکل فردوسی پور سیاسی نبوده، بلکه سیاست خارج از عرف سازمان بوده و اگر به جای شکستن آقای عیلام الهادی، محمد خاتمی را مسخره کرده است. نه تنها برنامه او لغو شد، بلکه او به عنوان بازیگر محبوب و الگوی قرن معرفی شد. حقیقت ماجرا این است که گرایش های سیاسی عادل فردوسی پور نه مطابق میل مدیران صدا و سیما بوده و نه از بالا به پایین سیاسی است.
الان اینقدر مجری در صدا و سیما زیاد است، صدا و تلویزیون نیست، اما هر چقدر می خواهید سیاسی هستند. یعنی رسماً از برخی سیاسیون قسم می خورند و از برخی سیاستمداران تعریف و تمجید می کنند، اما همه مواظب باشند که از کنترل خارج نشوند و طوری صحبت کنند که مدیران فکری صدا و سیما خوششان نیاید. البته دشمنی فردوسی پور به سیاست ختم نشد. اعلام وفاداری او به کیارستمی، فرهادی و شجری را خیلی ها پسندیدند. اگر به جای این حرف ها به بهروز افکسی و علیرضا افتخاری ابراز وفاداری می کرد، آیا مدیران صداوسیما برنامه او را قطع می کردند؟
با عرض پوزش، مقاله طولانی است. می توان گفت که گرفتن برنامه های نود و عادل فردوسی پور برای شما بسیار مهم است. اول اینکه اگر برنامه نود به دستم نرسد، عادل فردوسی پور برایم مهم است. بخاطر سلامتیش چیزی که آقای پورمحمدی هم قبول دارد. به خاطر استقلالش به دلیل بی توجهی به قدرت و حمایت خدا و مردم. با اینکه سردبیر آکادمی فوتبال بودم، اما برای من مهمتر از فوتبال، فضیلت هایی است که عادل فردوسی پور مزین کرده است. فضیلت هایی که این روزها رسماً و غیرقابل برگشت آن را نادرست می دانند. من اگر جای آقای پورمحمدی بودم، عادل فردوسی پور را با همه دردها و رنج هایش تحمل می کردم و صداقت و حیا و سلامت او را بر هر چیز دیگری ترجیح می دادم. این روزها کشورمان بیش از هر زمان دیگری به عادل فردوسی پور و ویژگی های اخلاقی او نیاز دارد.
توضیح لازم: این حرف ها به معنای کامل بودن عادل فردوسی پور از هر نظر نیست. انتقادات زیادی به کار حرفه ای او وارد است که اگر لازم باشد به آنها اشاره می کنم.