مدیریت تخاصم اروپا – شیمیشی
با تشدید این وضعیت اروپا اهرم «چانه زنی» خود در سیاست داخلی ایران را به تدریج از دست می دهد و به گونه ای به یک عنصر «بی ربط» و کم اثر در سپهر سیاست ایران تبدیل می شود تحولی که در بلند مدت به نفع دو طرف نیست.
با خروج آمریکا از برجام در سال 2018 اروپا قادر به اجرای تعهدات برجامی خود نشد و نشان داد که شدیدا به آمریکا در حوزه های اقتصادی سیاسی و حتی امنیتی و اطلاعاتی وابسته است. همچنین اروپا با اتصال ایران به جنگ اوکراین رویکردی کاملا ایدئولوژیک در روابط با کشورمان در پیش گرفت. ناآرامی های داخلی ایران بهانه دیگری به اروپا داد که با طرح مسائل حقوق بشری تقابل با ایران را تشدید کند و به این لحاظ در خط مقدم تصویرسازی منفی و ارائه یک چهره پیچیده و مبهم از کشورمان در صحنه بین المللی قرار گیرد.
از سوی دیگر و در جنگ غزه اروپا در ایجاد تعادل بین حفظ منافع خود در مهار محور مقاومت و ژست های حقوق بشری در کشتار فلسطینی ها هم موفق نبود. کشورهای اروپایی در روند و تلاش های برقراری آتش بس در جنگ غزه هم هیچ ابتکار عمل موثری برای برقراری صلح از خود نشان نداده و کاملا منفعل بوده اند. تنها مکرون با ژست های استعمارگونه از ضرورت آتش بس در لبنان صحبت کرد.
اوج بی خردی اروپا را می توان در موضع گیری آن در مورد جزایر سه گانه ایرانی به نفع کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس دید. اروپا با هدف اعمال فشار سیاسی بی جهت به موضوع تمامیت ارضی ایران (یعنی یک امر مقدس برای ایرانیان) وارد شد و بدین گونه رویکرد تقابلی خود با افکار عمومی ایران را هم تشدید کرد.
اکنون کل حجم تجارت ایران با اروپا نزدیک ۳ میلیارد دلار یعنی حدود یک پنجم تجارت با عراق است. ایران هیچ نفع تکنولوژیک جذب سرمایه گذاری یا صدور انرژی از اروپا ندارد. اروپا از گسترش همکاری های سیاسی و اقتصادی ایران با کشورهای همسایه جهان شرق و کشورهای جنوب جهانی رضایت ندارد چون نشان از عدم منزوی بودن کشورمان در صحنه منطقه ای و جهانی است. اروپا با پیچیده کردن توافق هسته ای و افزودن بندهای غیرمرتبط از جمله محدود کردن برنامه موشکی ایران خواهان تضعیف قوه بازدارندگی کشورمان است.
حال ایران مانده با یک اروپای پرمدعا که فراتر از ظرفیت های منطقه ای و جهانی خود و بدون آورده ای قابل اعتنا در همه کارهای کشورمان از جمله حفظ قدرت بازدارندگی اخلال ایجاد می کند. می توان پیش بینی کرد که در صورت شروع مذاکرات هسته ای شاهد مواضع سخت گیرانه تری از اروپا (از جمله اقدام به اسنپ بک) باشیم و سه کشور بزرگ اروپایی در تشدید و تداوم تحریم ها حتی این بار پیشگام و محرک اصلی در مجموعه غرب و حتی جلوتر از آمریکا باشند.
در این شرایط شاید بهتر باشد سیاست خارجی ایران بجای رویکرد «مدیریت تخاصم آمریکا» ابتدا به «مدیریت تخاصم اروپا» با ایران روی بیاورد. اما برای مدیریت بهتر اروپا باید متدولوژی سیاست خارجی کشورمان به رویکرد «کنشگری فعال» بجای رویکرد «واکنشی» تغییر جهت یابد. سیاست خارجی ایران باید به گونه ای طراحی شود که نیاز اروپا به اهمیت نقش استراتژیک ایران در کاهش تنش و ایجاد ثبات منطقه ای افزایش یابد. با این روش اروپا ازعینک منافع دوجانبه مناسبات فیمابین را دنبال می کند نه از زاویه صرف منافع خود.
اروپا شدیدا از افزایش تنش و بی ثباتی در منطقه آسیب پذیر است. چنین وضعیتی منجر به گسترش افراط گرایی و ظهور راست افراطی سیل پناهندگان و مهاجرین به خطر افتادن امنیت انرژی و …می شود که در نهایت منافع اقتصادی و امنیتی اروپا را در شرق و غرب مدیترانه به چالش می کشد. در شرایط افزایش تنش اروپا چاره ای ندارد تا در اولین قدم به کشور تاثیرگذار و قدرتمند منطقه یعنی ایران روی بیاورد.
همزمان ایران باید روابط منطقه ای خود را تقویت کرده و با تمرکز بر «زنجیره انتقال منطقه ای کالاها» در قالب اتصال کریدوری به ارزش استراتژیک خود در ایجاد ثبات از طریق تعاملات اقتصادی و تجارت بیافزاید. همچنین کشورمان باید روابط با اروپای شرقی و شمال آفریقا را گسترش دهد تا در امتداد سیاست همسایگی دامنه تاثیرگذاری جغرافیایی خود را گسترش داده و به مرزهای اروپای سرزمینی و مرکزی برساند. نهایتا ایران باید روابط سیاسی و اقتصادی خود با قدرت های نوظهور همچون هند ترکیه چین روسیه عربستان و … که با آنها تجارت واقعی دارد ( یا بیشتر می تواند داشته باشد) افزایش دهد. در این شرایط اروپا هم خواهان عقب نیافتادن از قافله تجارت پر سود با شرق و منطقه خواهد شد. بی شک یکی از دلایل موضع گیری ضد ایرانی اروپا در مورد جزایر سه گانه خیز اروپا به سمت روابط گسترده تر تجاری با کشورهای عربی و پول دار حوزه خلیج فارس است. از یک نگاه واقع گرایانه چین و روسیه هم با همین سیاست در سودای گسترش تجارت با این کشورها بر آمده اند.
* استاد روابط بین الملل