قتل تازه‌ عروس بخاطر انتقام از هم‌مدرسه‌ای

اخبار آفتاب:

یک سال پیش ، پلیس فهمید که زنی به نام لاله در خانه او کشته شده است. شوهر لاله به مأموران گفت كه صبح از خانه خارج شده است تا به سر كار برود و هنگام بازگشت جسد همسرش را در خانه پیدا كرد. پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی ، مأمورین تحقیق شروع شدند. آنها دریافتند که لاله و همسرش دشمن نیستند. وقتی شخصی که وارد خانه شد شناسایی شد؛ زیرا قفل درب شکسته نشده بود و او به راحتی وارد خانه شد. به غیر از این ، هیچ چیزی از خانه دزدیده نشده و همه چیز بسیار کثیف بود.

در حالی که مأموران در جستجوی هویت بودند ، کشف شد که یک کامیون دوربین مدار بسته در این نزدیکی هست که احتمالاً افراد ورودی و خروج از خانه لاله را ضبط کرده است. تحقیقات دوربین نشان داد که مرد جوان ساعتها و چند ساعت پس از ترک شوهر لاله از خانه ، در خانه او وارد خانه شد. هنگامی که مأموران صورت آن مرد را به شوهر لاله نشان دادند ، وی مرد را شناخت و گفت که او به عنوان همکلاسی با وی بوده و از یکی از محلات قدیمی خود بود. اما او سالهاست که در یک رابطه است و در اوقات اخیر او را ندیده است.

بنابراین ، ساسان شناسایی و دستگیر شد. وی در بازجویی به قتل اعتراف كرد و گفت: “وقتی من كودك بودم ، شوهر و برادر لاله به همه گفتند كه به من حمله كرده اند.” هر وقت کسی به من می آمد ، یاد او را ابراز می کرد. چند بار با آنها صحبت کردم ، اما فایده ای ندارد. این همیشه زندگی من را غافلگیر می کرد تا اینکه شوهر و برادر لاله فرار کردند. وقتی کودک بودم ، آنها دوست شدند و بعداً امیر با خواهر یوسف ازدواج کرد و آنها از این محله خارج شدند. بیست سال بعد آنها بازگشتند و من ترسیدم که شورش دوباره آغاز شود تا اینکه تصمیم گرفتم کاری هم انجام دهم. من به خانه لاله رفتم تا از سر او عکس بگیرم و از او عکس بگیرم. دلم می خواست که برادر و شوهر لاله با این عکس روبرو شوند و اگر درمورد محیط اطرافم چیزی بگویند ، من عکس را چاپ می کردم و شهرت آنها را لکه دار می کردم.

متهم ادامه داد: متهم گفت: در روز حادثه ، من به همراه شاه ایدی در خانه لاله خانه را باز کردم. تازه خانه بود. او به محض اینکه داخل خانه شدم ، هجوم آوردم. گفتم بگذار آرام باش ، هیچ مشکلی در من نیست. می خواستم از او عکس بگیرم ، اما او به من اجازه نمی داد و او با من درگیر شد. آنها قسم خوردند و گریه کردند. من هم به او نگاه کردم و دعوا متوقف شد و بلافاصله او را کشتم. من خانه را ترک کردم و فکر نمی کردم دستگیر شوم.

متهم گفت: لاله دست من را تکان داد و این باعث واکنش من شد. من نمی خواستم به او ضربه بزنم ، فقط می خواستم از او عکس بگیرم و بتوانم برادر و شوهرم را بیاورم.

پس از اتهامات ، شوهر و برادر لاله مورد بازجویی قرار گرفتند. آنها این اتهامات را رد کردند و گفتند که هرگز نشنیده بودند که وی مورد حمله قرار گرفته باشد. امیر ، شوهر لاله گفت: “شما و برادر لاله یوسف و من در دبیرستان ملاقات کردیم و این گفته این مرد مبنی بر اینکه ما به عنوان بچه ها دوست بودیم هرگز درست نبود.” بعد از پایان دوره دبیرستان ، به ارتش رفتم و بعد برای خودم شغلی پیدا کردم و با کمک پدرم خانه ای خریدم و بعد به پیشنهاد خواهرم یوسف رفتم. لاله دختر خیلی خوبی بود و من از دبیرستان او را دوست داشتم. بعد از اینکه ازدواج کردیم ، به دلیل اینکه ترتیب خانه و وام داشتیم ، آن خانه را اجاره کردیم و فضایی کوچکتر در محله قدیمی اجاره کردیم و در آنجا زندگی کردیم. برادر لاله همچنین گفت: من هیچ وقت با ساسان دوست نشده ام و فقط او را از فاصله دور می شناختم. من هرگز نمی دانم چرا آنها صحبت می کنند. من هنوز نشنیده ام که وی به طرفین حمله کرده است و این سخنان کاملاً نادرست است. او خواهرم را فدا کرد و خانواده ما آماده ریختن خون او نیستند. خواهرم روسی بود ، کمتر از یک سال از ازدواج ، این اتفاق افتاد. او تنها خواهر من بود. والدین من هرگز ساسان را نمی بخشند. او به دلیل بیماری در داخل خواهرم رفت و خواست که او و ما را که خواهرم علیه او زندگی می کند تبرئه کند.

بازپرس وی را به اتمام پزشکی قانونی برای تکمیل پرونده متهم کرد و پس از تحقیقات وی ، کارشناسان اعلام کردند که وی علائم پارانویا را دارد ، اما وی خود را از مسئولیت این اتهام خلاص نکرد ، زیرا فکر می کرد متهم انگیزه و برنامه قبلی را دارد. وارد خانه مقتول شد. وی سپس قصد پنهان کردن قتل را داشت. بنابراین ، او مسئول اقدامات خود است.

پرونده قتل بعدا اصلاح شد و متهم قبل از تحقیقات به دفاع نهایی رسید. وی گفت: “من 33 سال سن دارم.” من در نوجوانی کار کردم و یک کشتی گیر ماهر شدم. من درآمد خوبی داشتم و زندگی ام خوب پیش رفت. اما اتفاقی که در کودکی برایم افتاد ، بر کل زندگی من تأثیر گذاشت و من این کار را کردم. البته منظور من از کشتن نیست ، فقط می خواستم یک عکس داشته باشم تا دیگران نتوانند پشت من صحبت کنند. وی هنگامی که گفته شد شوهر و برادر مقتول ادعاهای علیه وی را رد کرده اند ، گفت: “من نمی توانم ادعای خود را اثبات کنم.” آنها ممکن است حمله نکنند؛ اما همه به من گفتند که درباره شما چیزهایی می گویند که باعث می شود نفس بکشید. آنچه که در کودکی به ذهنم خطور کرد ، رشد و عاشق شدن و ازدواج را برایم غیرممکن کرد. با این حال ، من از کارم عذرخواهی می کنم و عذرخواهی می کنم.

در انتظار دفاع نهایی متهم در مرحله دادگاه ، متهم علیه وی ساخته شد و پرونده برای تحقیقات به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم در آینده نزدیک محاکمه خواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا