زوج‌های جوان و چالش «دخالت والدین»

به گزارش شیمیشی، روزنامه «سیوان» در ادامه مطلب خود نوشت: اما باید مراقب بود که بر چه اساس و معیاری این دو جوان را دور هم جمع کنیم و زندگی مشترکی را برای آنها رقم بزنیم. در تقسیم بندی کلی خانواده به دو صورت قابل بیان است. برخی خانواده ها آگاهانه و با وجدان به عنوان یک مشاور معتمد، جوانان را بر اساس معیارهای واقعی انتخاب همسر گرد هم می آورند و تنها بر اساس وظایفی که به عنوان یک رهبر امین و بی طرف دارند، در طول زندگی با آنها می مانند. در این نوع مدیریت است که دو ازدواج با هم احساس غرور و اعتماد می کنند. برخلاف تصور عموم، برخی از خانواده ها زندگی فرزندان خود را بر اساس آرزوهایشان و بدون در نظر گرفتن معیارهای واقعی ازدواج بنا می کنند. در این صورت والدین زندگی خود را به عرصه تحمیل خواسته های خود به زندگی تبدیل می کنند تا به آنچه از ازدواج فرزندان خود می خواهند برسند. در اینجا والدین دختر و پسر از این دست مداخلات بیشتری دارند، طرف دیگر زندگی مشترک باید سختی‌های بیشتری را بگذراند و اگر مانند طرف مقابل مواجه شد، زندگی عرصه تقابل والدین با پدربزرگ و مادربزرگ است. فشار بیاورید فرزندانتان را کتک خواهید زد. در اینجا نقطه ضعف اصلی را کودکانی می بینند که همیشه تصویری از همزیستی با هماهنگی، عشق و نزدیکی دارند.

مشارکت والدین بستگی به نحوه ظاهر آنها دارد

دلیل اصلی مداخلات باید نگاه به دیدگاه والدین نسبت به زندگی فرزندانشان باشد. اگر نگاه والدین به ازدواج فرزندان با واقعیت و موقعیت فرزندان و نقش آنها در آینده زندگی آنها فاصله داشته باشد، انتظارات والدین نیز بر همین اساس است و اجازه شکل گیری زن و مرد را نمی دهند. تصمیم درست در زندگی مثلاً اگر پدر بخواهد عروسش نقش دختر را بازی کند، این توقع باعث می شود که پدر تمام رفتارها را از دختر انتظار داشته باشد و خواسته های پدرشوهر برآورده نشود. ، زندگی او در سایه اوست و شکوه متولد می شود. اگر پدر و مادر دختر بچه دامادشان باشند همین روند تکرار می شود. مثال دیگر، توقع والدین برای سازگاری با فرزندان در برنامه های خود است (البته فرزندان باید در مواردی با والدین خود مشورت کنند که به اصل زندگی لطمه ای وارد نکند و خواسته هایی را به یکدیگر تحمیل نکند) که در صورت عدم اجرای آنها خواهد بود. این کار را می کنند و تحقیر می کنند و باعث بی وفایی و ناراحتی همسرشان می شود.

والدین می دهند و امیدوارند!

عامل دیگر دخالت والدین در زندگی فرزندانشان هزینه هایی است که والدین برای فرزندان خود متحمل می شوند. عامل دیگر دخالت والدین در زندگی فرزندانشان است. اگرچه ممکن است فرزندان به این جایگاه گرانبها احترام بگذارند، اما والدین باید توجه داشته باشند که سوء استفاده از این موقعیت و زمینه باعث ایجاد فاصله می شود و گاه درماندگی، بی احترامی و بی اعتمادی فرزندان به آنها کمک می کند. فرزندان باید با حفظ حقوق خود و والدین خود با همسر خود در آرامش باشند تا والدین احساس نکنند که حضور همسر فرزندشان در حقوق آنها تداخل دارد و مانع از ضایع شدن حق همسری کودک شود. البته فرزندان نیز باید مراقب حفظ حقوق همسر خود باشند تا حقوق والدین تضییع نشود. والدین می دانند که انتقال مهارت های زندگی به فرزندان به صورت طبیعی و به دور از استرس و تحمیل مطالبات و توهین به همسران صورت خواهد گرفت. وقتی با اخلاق و احترام و دلسوزی در مسیر زندگی و انتخاب راه درست به فرزندان خود کمک می کنیم، در صورت اشتباه باید با مهربانی، بزرگواری، صبر و استقامت به سوی آنها بشتابیم. کودکان همچنین با شجاعت و اطمینان توصیه های محبت آمیز و منظم خود را با والدین خود در میان می گذارند.

تأثیرات مشارکت والدین بر زندگی کودکان

یکی از آثار مخرب مداخله نامناسب برخی از والدین در زندگی فرزندان خردسال خود از بین رفتن عشق و دوستی بین همسران است. وقتی دختر و پسری در حسرت همدیگر هستند و از والدین خود انتظار کمک و کمک به آنها را دارند، می بینند که زندگی آنها باعث اضطراب و خواسته های بی دلیل آنها می شود و سعی در برآوردن خواسته های والدین خود دارند. این تلاش ممکن است به ساعت ها مشاجره با یکدیگر منجر شود و حتی ممکن است ناامید کننده باشد و منجر به از دست دادن عشق بین فرزندان شود. چه خانواده هایی بر اثر مداخلات و یا توقعات نادرست خود جان و جان خود را از دست داده اند. یکی دیگر از تاثیرات منفی مداخله ناخواسته، باز کردن پای دیگران در زندگی فرزندانشان است. وقتی والدین دخالت می کنند، دیگران جرأت می کنند در زندگی فرزندانشان دخالت کنند. پدر و مادر مانند سپری در برابر تیرهای حسادت و نفرت زندگی جوان خود هستند. اگر این سپر برداشته شود، مطمئناً عده‌ای زنده می‌شوند و زمانی می‌رسد که فرزندان دچار تیرهای خشم، حسادت و نفرت دیگران می‌شوند و در آنجا والدین به روش‌های مختلف سعی می‌کنند فرزندان خود را از دست آن‌ها نجات دهند. این یک فاجعه است، اما آیا آنها واقعاً می توانند؟ یکی دیگر از آثار مداخله نامناسب در زندگی کودکان، ناامیدی آنها از زندگی است. وقتی یک مداخله اشتباه رخ می دهد، کودکان احساس می کنند که انتخاب آنها اشتباه بوده و نارضایتی والدین نشانه آن است. گرچه نمی دانند، اما ناتوانی و ناتوانی فرزندان در برآورده ساختن توقعات نابجای والدین باعث شده است که نتوانند عشق و علاقه خود را نسبت به همسر خود ابراز کنند و خشم و ناامیدی را نسبت به والدین خود تخلیه نکنید. . به سمت زندگی مشترک

برای کنترل مداخله چه باید کرد؟

با تمام این توضیحات، بهترین راه برای جلوگیری از آثار مخرب مداخله غیرعمد، به رسمیت شناختن حقوق همسر و والدین است. باید هم به حقوق همسر و هم به حقوق والدین توجه داشت تا در مواقع مداخله نابجا با والدین وارد گفت و گوی منطقی شد و در مقابل به حقوق همسر احترام گذاشت. راه حل دیگری که والدین باید به آن توجه کنند توجه به این نکته است که حساسیت زندگی فرزندان و شروع زندگی مشترک باعث می شود فرزندان احساس استقلال و اعتماد بیشتری به یکدیگر داشته باشند و این امر گاهی منجر به آن تجربیات انتقال از والدین یا والدین می شود. به دنبال نشان دادن پاسخ به موضوعات مختلف است که باعث نگرانی والدین می شود. نباید گفت نگران باشید. کودکان باید جایگاه خود را در زندگی پیدا کنند. در صورت بروز واکنش نسبت به بی احترامی و درگیری کودکان با والدین، باید علت آن را با کار کارشناسی و تحقیق حل کرد. البته در حالت عادی باید به آنها اجازه داد تا در مورد زندگی خود تصمیم بگیرند. بچه ها باید مراقب باشند این مهم است که والدین وقت بگذارند.

برخی از فرزندان پس از ازدواج کمتر با والدین خود ارتباط برقرار می کنند و بیشتر با همسر خود ارتباط برقرار می کنند و همین امر باعث حساسیت بیشتر والدین می شود. از آنجا که آنها شروع به مداخلات و نگرش های نامعقول برای جذب و پرت کردن حواس فرزندان خود می کنند، این خود به جای حل مشکل، مشکل را دو چندان می کند. به همین دلیل است که فرزندان باید با برنامه ریزی دقیق به احترام، نافرمانی و اطاعت والدین توجه زیادی داشته باشند و به والدین یکدیگر احترام بگذارند تا آنها نیز از حساسیت های خود بکاهند. این بهترین استراتژی رفتاری برای ازدواج در برابر دخالت والدین است.

انتهای پیام/