برای بهترین معلم – شیمیشی

یادتان می آید در دبستان سر صف های صبحگاه اصرار داشتی برنامه صبحگاه مدرسه را من اجرا کنم و کنارم می ایستادی تا یادداشتهایی که پر از کلمات سخت بود را درست بخوانم هم بتوانم در اجتماع سخن بگویم و توان مدیریت را بیاموزم و هم تا دانشگاه آنقدر الفاظ و کلمات سخت ادبیات فارسی و عربی را شناخته باشم که دیگر تبعض صفقه و خیار فاحش ولو افحش! و امثالهم برایم سخت نباشد.
عجیب هم نبود کتابهای کودکی ما که از کتابخانه پدر تامین میشد پر بود از دانسته های نادانسته!
کتب شریعتی و جلال و شعرهای بینظیر مهدی اخوان ثالث و حمید مصدق و سیاوش کسرایی و نیما
عکسهای کتب انگلیسی و کتب فارسی همچون #گیلگمش و قصه های #ثمین_باغچه_بان و کتاب رنگین کمانش و من چه میزان برای آن آدم برفی جلوی تنور که داشت نان میپخت! اشک ریختم…
اما یاد گرفتم زندگی را از دریچه سختش بنگرم.
پدر جانم!
آغازگر آموزش دانش ادبی و حقوقی و زیست محیطی در من تو بودی و تعاریفت از وقایع صدر اسلام و زندگی انبیاء و امامان همیشه جالب و چالش برانگیز بود و چه حس عزیزی بود که در خانه و در کنار معلمی چون تو مناظره و مذاکره را آموختم.
روزت مبارک پدرم که تمام زندگی را میان کتابها و دانشجویان در #دانشگاه_اصفهان گذراندی و عشقت آن اتاق نامنظم پر کتاب در دانشگاه بود
باباجون: ممنونم که به عنوان بهترین استاد به من آموختی:« دختر باید رشید باشه» و چه میزان این جمله در زندگانی به کارم آمد
درود خداوند بر شما و تمام معلمان این سرزمین
باباجون با تمام وجود دوستت دارم
خداوند همه معلمان را صحیح و سلامت بدارد و روح رفتگان شاد.