آقای رفیق دوست، هدفتان از اقرار به ترور آن هم در چنین شرایطی چه بود؟

حکومت ها در شیوه های مختلف تروریسم را ترغیب کرده و یا در آن مشارکت می کنند. افراد وابسته به حکومت ها مسئول اجرای اقدامات تروریستی بوده و دولت ها پشت چنین اشخاصی پنهان شده اخبار ناشی از اقدامات تروریستی را طوری پوشش می دهند که گویی از هیچ چیز خبر ندارند.
پس از فراگیر شدن فیلم گفتگوی محسن رفیق دوست در شبکه های اجتماعی مطلبی از سفیر وقت ایران در کشور آلمان منتشر شده که موید چنین موضوعی است .
در یادداشت منتسب به سفیر وقت ایران در آلمان به این نکته اشاره شده که : دولت خبر ترورهای صورت گرفته را طوری پوشش داد که بنده و سایر اعضا سفارت باور کرده بودیم که اپوزیسیون دولت ایران مسئول چنین اعمالی است.
بنا به آنچه محسن رفیق دوست بیان داشته و تعریفی که از ترور ارائه می شود باید برای این پرسش پاسخی منطقی یافت که بنا به موقعیت سیاسی _اجتماعی اشخاصی که محسن رفیق دوست در گفتگوی اخیر از آنها نام برد اقدام تیم وی ذیل تعریف ترور قرار می گیرد یا آنچه رخ داده قتل عمدی به دور از تعریف ترور است؟!
از ترور معانی متنوعی منتشر شده اما وجه اشتراک تمامی مفاهیم اشاره شده آن است که ؛ حکومت ها ترور را وسیله ی ارعاب مخالفان خویش قرار می دهد. برخی تحلیل گران سه مورد از خشونت های حکومتی را زیر عنوان ترور تعریف می کنند؛
تروریسم کلاسیک : به معنای استفاده مخفیانه از خشونت علیه اهداف غیر نظامی به منظور ارعاب و ایجاد ترس برای تحقق اهداف سیاسی
ترور حکومتی : عاملان چنین رفتاری با دولت مستقر رابطه ی استخدامی داشته مسئولیت چنین اشخاصی را کمتر از مسئولیت حکومت به عنوان آمر ترور می دانند .
نوع دیگر ترور در مفهوم اعدام غیر قانونی تعریف می شود که هدف اصلی آن از بین بردن یک رقیب خاص در تقابل با حکومت است.
عطف به چنین تعاریفی اشخاصی مورد اشاره در گفتگوی محسن رفیق دوست واجد کدام وصف بوده اند که صرف هزینه و اتخاذ عملیات ترور علیه ایشان را توجیه کند؟
و پرسش بعدی آن است که محسن رفیق دوست بنا به کدام ضرورت چنین مطالبی را بیان کرده آیا اقرار به چنین رفتارهایی برای ساختار سیاسی کشور در مجامع بین المللی واجد مسئولیت نخواهد بود؟ توجه به این نکته از این حیث قابل تامل است که:
خشونت حاصل از ترور و اعمال تروریستی سبب شده تا برخی فعالان حقوق بشر رسیدگی به چنین جرمی را ذیل صلاحیت دیوان کیفری بین المللی تعریف کنند. دایره شمول مفاهیم و مصادیق جنایت علیه بشریت این امکان را می دهد که دیوان کیفر بین الملل به چنین رفتارهایی رسیدگی کرده نسبت به عامل یا عاملان چنین رفتاری کیفرخواست صادر کند.
تحلیل صلاحیت دیوان کیفر بین الملل در رسیدگی به مسئله ی ترور از حوصله این یادداشت خارج است اما آنچه مسلم است با افزایش اعمال تروریستی جامعه جهانی بر صلاحیت مجامع بین المللی در برخورد با چنین رفتاری تاکید دارد.
لذا این پرسش قابل تامل است که محسن رفیق دوست بنا به کدام ضرورت چنین مطالبی بیان کرده و پرسش مهم تر آن است که چه کسی یا کدام مقام دولتی آمر چنین رفتاری بوده است؟آیا محسن رفیق دوست راسا و بدون اذن و اجازه ی مافوق خویش به چنین تصمیمی رسیده است یا آنچه رخ داده محصول اتاق فکری بوده است؟
وکیل دادگستری-شیراز