اشعار عاشقانه خداحافظی
در این مطلب مجموعه شعر تک بیتی، دو بیتی، شعر نو و اشعار عاشقانه در مورد خداحافظی را گردآوری کرده ایم و امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد. در مورد خداحافظی اشعار زیادی سروده شده است و از دوران کهن تا معاصر اشعار زیادی با موضوع خداحافظی وجود دارد. این اشعار در مورد جدایی از معشوق، مسافرت و دوری و مرگ هستند.این مجموعه با کمک رسانه ترک ملودی جمع آوری و تهیه شده که برای download new music به این سایت مراجعه کنید .جمع آوری و تهیه شده
شعر تک بیتی خداحافظ
یار وداع میکند، تاب وداع یار کو؟
وعده وصل میدهد، طاقت انتظار کو؟
***
از دیده دلم روز وداعش نگران شد
با قافله اشک در افتاد و روان شد
***
وداع کردی و چشمم روان شد از بر تو
کنون وداع دو چشم روان خویش کنم
***
سنگ را در ناله میآرد وداع دوستان
بیستون فریادها در ماتم فرهاد کرد
***
از آن به روز وداعت نهان شدم ز نظر
کز آب چشم روان فاش میشد اسرارم
***
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست
***
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا… در گلو شکست
***
دل را غم وداع تو در خون نشانده بود
حال خوشی نداشتکهگویم چه حال داشت
***
ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظیاش را بفشارم
***
زان پیش کز وداع تو جانم رود برون
مرگ آمده است و تنگ گرفتست در برم
***
یاد باد آنکه برون آمده بودی به وداع
وز سر کوی تو آهنگ بود مرا
***
دو بیتی خداحافظی غمگین
خداحافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم
نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم
***
خداحافظ برای تو چه آسان بود
ولی قلب من از این واژه لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت
برای من غم تلخ داشت
***
این قصه هم رسیده به پایان خداحافظ
جان شما و خاطرههامان خداحافظ
من میروم بدون تو، اما دعایم کن
در اولین تراوش باران خداحافظ
***
خداحافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم
نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم
***
تو را از دور میبوسم به چشمیتر خداحافظ
مرا باور نکردی میروم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگرانای بی وفا دلبر خداحافظ
***
چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی هایم؟
چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم؟
خداحافظ، بدون تو گمان کردی که میمانم
خداحافظ، بدون من یقین دارم که میمانم
***
برو ای خوب من هم بغض دریا شو خداحافظ
برو با بی کسی هایت هم آوا شو خداحافظ
تو را با من نمیخواهم که ما معنا کنم دیگر
برو با یک من دیگر بمان ما شو خداحافظ
***
خدا لعنت کند بر واژهها حتی خداحافظ!
که یعنی آتشی افتاده در من با خداحافظ!
سکوت افتاده مثل رعشهای بر استخوانهایم
شبیه موج سرد ساحل دریا خداحافظ
***
شعر نو خداحافظی
دلم شاخهای
که میخواهد با پرنده پرواز کند
دلم شاخهای
که در وداع پرنده، تکان میخورد
پرندهها از شاخه میپرند
✦ ──『✙』── ✦
سلام
خداحافظ!
چیز تازهای اگر یافتید
بر این دو اضافه کنید
تا بل باز شود این در گم شده بر دیوار
✶⊶⊷⊶⊷❍⊶⊷⊶⊷✶
فصلها
رنگ به رنگ
در لباست جا به جا میشوند
از آستینت
جنگلی روییده است
و هزار باغ پنهان
در سینه داری
تا همیشه برای خداحافظی
از لباست
برف ببارد
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
بهار که پرستوها میآیند من کوچ میکنم
مقصد من شهر آرزوهای آبیست
بهار که بیاید شکوفهها ناخواسته میشکفند
و من با چمدانی پر از برف به سوی خورشید میروم
لحظهی ناب دل کندن از نداشته هایم
و خداحافظ ای داشتههای من
~◈~⫷⫸~◈~~◈~⫷⫸~◈~
شب روی شانه من خواب میبیند
و شب پرهها از من و شب
با تردید میگذرند
و او که بهترین آرزوها را برایم داشت
هفده بار بیشتر از من
خداحافظی را آزموده است
و این فاصلهای نیست
که با دعا و دویدن پر شود
تسبیح مادربزرگ گم شده
و من عجیب خوابم میآید
✺———————————✺
اشعار بلند با موضوع خداحافظی از شاعران معروف
روز وداع گریه نه در حد دیده بود
توفان اشک تا به گریبان رسیده بود
نزدیک بود کز غم من ناله برکشد
از دور هر که ناله زارم شنیده بود
دیدی که:، چون به خون دلم تیغ برکشید؟
آن کس که جان بخوش دلش پروریده بود
آن سست عهد سرکش بدمهر سنگدل
ما را به هیچ داد، که ارزان خریده بود.
چون مرغ وحشی از قفس تن رمیده شد
آن دل، که در پناه رخش آرمیده بود
زان دردمند شد تن مسکین، که مدتی
دل درد آن دو نرگس بیمار چیده بود
روز وداع دل بشد از دست و حیف نیست
کان روز اوحدی طمع از جان بریده بود
اوحدی
❛━━━━━━━ ••• ━━━━━━━❜
چابکسواری آمد و لعبی نمود و رفت
نی نی عقابی آمد و صیدی ربود و رفت
آن آفتاب کشور خوبی چو ماه نو
ظرف مرا به آن میتند آزمود و رفت
نقش دگر بتان که نمیرفت از نظر
آن به تن به نوک خنجر مژگان زدود و رفت
تیری که در کمان توقف کشیده داست
وقت وداع بر دل ریشم گشود و رفت
حرفی که در حجاب ز گفت و شنود بود
آخر به رمز گفت و به ایما شنود و رفت
از بهر پای بوس وداعی که رویداد
رویم هزار مرتبه بر خاک سود و رفت
افروخت آخر از نگه گرم آتشی
در محتشم نهفته برآورد دود و رفت
“محتشم کاشانی”
━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━
بگذار تا بگرییم، چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله (گریه) خیزد روز وداع یاران
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران
بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت
گریان چو در قیامت چشم گناهکاران
~◈~⫷⫸~◈~~◈~⫷⫸~◈~
ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی، چون شام روزه داران
چندین که برشمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران
سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت
باقی نمیتوان گفت الا به غمگساران
“سعدی”
└⊰✫⊱─⊰✫⊱─⊰✫⊱┘
به تودیع تو جان میخواهد از تن شد جدا حافظ
به جان کندن وداعت میکنم حافظ خداحافظ
ثنا خوان توام تا زندهام، اما یقین دارم
که حق، چون تو استادی نخواهد شد ادا حافظ
من از اول که با خوناب اشک دل وضو کردم
نماز عشق را هم با تو کردم اقتدا حافظ
تو صاحب خرمنی و من گدایی خوشه چین،
~◈~⫷⫸~◈~
اما به انعام تو شایستن نه حد هر گدا حافظ
بروی سنگ قبر تو نهادم سینهای سنگین
دو دل با هم سخن گفتند بی صوت و صدا حافظ
در اینجا جامه شوقی قبا کردن نه درویشی است
تهی کن خرقهام از تن که جان باید فدا حافظ
تو عشق پاکی و پیوند حسن جاودان داری
نه حسنت انتها دارد نه عشقت ابتدا حافظ
مگر دل میکنم از تو بیا مهمان به راه انداز
که با حسرت وداعت میکنم حافظ خداحافظ
“شهریار”
✺———————————✺
مثل بوسهی پیش از خداحافظی
تکلیفت روشن نیست
من چقدر ساده ام
که هنوز فکر میکنم
روزهای آخر پاییز
تمام طلسمها باطل میشود
و تو مرا فتح خواهی کرد
❴✠❵┅━━━╍⊶⊰✾⊱⊷╍━━━┅❴✠❵
به یاد تو هستم
کاش
خداحافظی نمیکردی و میرفتی
من عمری خداحافظی تو را
به یاد داشتم
پاییز پشت پنجره
استوار ایستاده است
مرا نظاره میکند
که چرا من
هنوز جهان را ترک نکردهام
من که قلب فرسوده دارم
من که باید با قلب فرسوده
کم کم تو را فراموش کنم
???? ♩♬♫♪♩♩♬♫♪♩ ????
هرگز نگو خداحافظ
خداحافظی با تو
سلام گفتن به در به دریهاست
و در آغوش کشیدن
تمام تنهاییها.
ترسها.
سرگشتگیها…
هرگز نگو خداحافظ
خداحافظی با تو.
منجمد شدن قلب هجده سالهایست
که نام تو را آواز میداد
به تپیدنهای خود…
در الوداع هر دیدار
پی واژهای میگردم
به جای خداحافظ.
تا با آن بباورانم به خود
که دوباره دیدنت محال نیست!
حرفی شبیه میبینمت.
تا بعد.
به امید دیدار…
حرفی که نجاتم دهد
از هراس دوباره ندیدن تو!
به من که عمری
لبریز بودهام از سلامهای بی جواب
هرگز نگو خداحافظ …
───※·❆·※───
خداحافظ خداحافظ، عزیزِ مهربانِ من
توای تنها ستاره در تمامِ کهکشانِ من
خداحافظ خداحافظ سرآغازِ کتابِ من
توای مرموزِ راز آلود، سوالِ بی جوابِ من
خداحافظ خداحافظ،ای عشقِ جاوِدانِ من
همیشه همدم و همراز، تو ماهِ آسمانِ من
خداحافظ خداحافظ سیَه چشمِ سیه گیسو
تو که قلبِ مرا کردی به سحرِ چشمِ خود جادو
خداحافظ خداحافظ، توای زیباتر از رویا
خداحافظ خداحافظ، توای آبیتر از دریا
خداحافظ خداحافظ، توای جاری مثالِ رود
خداحافظ خداحافظ، همیشه تا ابد بدرود
⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷
خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی،تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده است
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده است
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها
بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا
خداحافظ… خداحافظ… همین حالا
◤━───┑▽┍━───◥
وداع آخرم با تو
وداعم با نفسهامه
ببین نزدیکه ویرون شم
رفیقم قلب تنهامه
یه دریا تو چشام دارم
شبم سرریز بارونه
بدون تو کسی جز من
کنار من نمیمونه
نه همراهی که راهی شه
نه دستی که پناهی شه
نه فانوسی که پایانِ
هراس کوره راهی شه
چشام خیسن خداحافظ
عزیز من خداحافظ
دلم خونه خداحافظ
پشیمونه خداحافظ
تمومه عمر آوازم
دیگه خاموش خاموشم
نمیری هرگز از یادم
من از یادت فراموشم
شروع رفتنت بی من
شروع شعر اندوهه
بدون بعد از تو یاد تو
برام سنگینتر از کوهه
غزل سردرگمه بی تو
ترانه بوی غم داره
دیگه دستای لرزونم
تب دستاتُ کم داره
چشام خیسن خداحافظ
عزیز من خداحافظ
دلم خونه خداحافظ
پشیمونه خداحافظ
▼⚙▲▼⚙▲▼⚙▲▼⚙▲
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیهای بند نشد
لب تو میوهی ممنوع، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد
بی قرار توام و در دل تنگم گلههاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصلههاست
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یاد تو هر چند نشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مث زخمی که لبش باز به لبخند، نشد
بی قرار توام و در دل تنگم گلههاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصلههاست
“فاضل نظری”
❴✠❵┅━━━╍⊶⊰✾⊱⊷╍━━━┅❴✠❵
خداحافظ ای چشمه روشنایی
خداحافظ ای غربت و آشنایی
خداحافظ ای قصه ناتمامم
خداحافظ ای روح خواب و خیالم
خداحافظ ای خواب شیرین مــن
خداحافظ ای عشق دیرین من
خداحافظ ای سربـــه سر زندگی
خداحافظ ای دین و آیین مـــن
خداحافظ ای شادی لحظه هایم
خداحافظ ای مهربان خیالم
خداحافظ ای راز پنهان قلبم
خداحافظ ای شادمانی هر دم
خداحافظ ای اشک جاری ز چشمم
خداحافظ ای عشق پاک سرشتم
خداحافظ ای نالههای شبانه
خداحافظ ای عاشق بی بهانه
خداحافظ ای شور عشق و جدایی
خداحافظ ای لحظهی آشنایی
امیدواریم از این مجموعه زیبای گردآوری شده نظر شمارا جلب کرده باشد و آن را به اشتراک بگذارید.