تفاوتهای حیرتآور مغز انسانهای نئاندرتال با مغز ما
غزل زیاری– محققان بر این باورند که مغز نئاندرتال ها و هومو ساپینس (افراد باهوش) تقریباً شبیه به هم هستند، اما تفاوت های جزئی در ساختار و رشد مغز این دو نوع انسان می توانست طرز تفکر آنها را نسبت به جهان تغییر دهد.
دیدگاه های سنتی می گویند که نئاندرتال ها و هومو ساپینس ها از نظر فکری متفاوت بودند. اما باستان شناسان و مردم شناسان تاکید می کنند که تفاوت فکری بین این دو نوع انسان چندان زیاد نبوده است.
در واقع، آثار فعالیت های باستانی آنها نشان می دهد که این دو گونه استراتژی های بقای مشابهی دارند. آنها در جوامع برابر زندگی می کنند. صداهای مشابهی می دادند و سازهای مشابهی می ساختند. جدای از همه اینها، مطالعات اخیر نشان می دهد که این دو نوع از افراد هنری مشابهی خلق کرده اند که گویای ذوق مشترک آنها برای انتزاع است.
اما در مورد ساختار مغز آنها چطور؟ آیا چیزی متفاوت در آناتومی این دو گونه وجود دارد که آنها را به طور متفاوتی فکر می کند؟ پاسخ برخی از کارشناسان به این سوال مثبت است. متخصصان در زمینههای دیرینهشناسی، دیرینهعصبشناسی و دیرینهشناسی ژنتیکی معتقدند که تفاوتهای کوچک در ساختار مغز و رشد این دو گونه میتواند آنها را به شکلی پیچیده و قطعی متمایز کند.
کشف اولین فسیل های نئاندرتال
هنگامی که محققان دو قرن پیش اولین فسیلهای نئاندرتال را پیدا کردند، مطمئن نبودند که با چه چیزی روبرو هستند. برخی معتقد بودند که با اجداد باستانی خود برخورد تصادفی داشته اند، در حالی که برخی دیگر فکر می کردند که این الگوها نشان دهنده چیز دیگری است. در همان زمان، تنها یک نتیجه وجود داشت که آنها از آن مطمئن بودند: طبقه بندی رسمی این فسیل ها، هر چه که بودند، متعلق به یک موجود بسیار باهوش بود.
در همان دوره موقعیت نئاندرتال ها به عنوان گونه ای مجزا تثبیت شد و این احساس از آنجا ناشی می شود که نئاندرتال ها ساختار جمجمه ای کاملاً متفاوت با گونه های موجود انسان داشتند. به دلیل همین تفاوت بود که نئاندرتال ها به عنوان نوعی وحشی توصیف شدند که در جهل ماندند. تا اینکه نسل بشر مدرن که از نظر فکری برتر بود، 40000 سال پیش جانشین آنها شد.
ذهن نئاندرتال ها
در قرن های اخیر، باستان شناسان و مردم شناسان سرنخ های زیادی یافته اند که نشان می دهد نئاندرتال ها به شیوه ای مشابه با نوع بشر کنونی رفتار می کردند. علاوه بر استراتژی ها و ابزارهای مشابه برای بقا، مطالعات اخیر نشان می دهد که نئاندرتال ها با یکدیگر تعامل داشته و فرهنگ ها، هنرها و زیور آلات مشابه اجداد ما را توسعه داده اند.
پیچیدگی این فعالیت ها نشان می دهد که مغز نئاندرتال تصویری آینه ای از مغز انسان ماست. اما واقعاً در مورد ساختار و رشد مغز آنها چه می دانیم؟
آیا نئاندرتال ها مغز بزرگتری از ما داشتند؟
محققان هنوز در جستجوی اولین قطعه مغز نئاندرتال هستند. اما از آنجایی که بافت های بدن اولین قسمتی است که پس از مرگ تجزیه می شود، امید به یافتن مغز این موجودات کم است. با این حال، محققان گفتند که بسیاری از جمجمههای دست نخورده این گونه را یافتهاند که دارای قالبها یا سطوح داخلی مغزشان بودهاند که زمانی درون جمجمهشان بوده است.
بررسی این جمجمه ها نشان می دهد که مغز نئاندرتال ها و انسان های انسان خردمند از نظر اندازه مشابه هستند، اما مغز نئاندرتال ها از نظر حجم کلی تنها کمی بزرگتر از مغز انسان خردمند بود.
اگرچه چنین اندازه گیری ها نادقیق هستند و در طول زمان تغییر می کنند، اما به گفته محققان، یک جمجمه نئاندرتال حاوی حدود 1500 سانتی متر مکعب بافت مغز است، در حالی که جمجمه انسان مدرن ظرفیت مغز بسیار کمتری دارد (تقریباً 1350 سانتی متر مکعب).
بیشتر بخوانید:
علاوه بر اندازه، سپر مغز و مغز نئاندرتال ها کمی بلندتر است و به همین دلیل جمجمه آن ها کمی عجیب و نیمه محدب است و یک سوزن مخصوص در پشت سر دارند که مشخص است. به عنوان “استخوان پس سری”. این برجستگی یکی از اولین ویژگی های تشریحی نئاندرتال ها بود که توسط دانشمندان کشف و توصیف شد.
ساختار مغز نئاندرتال ها
دیرینه شناسان بر این باورند که ویژگی های عجیب نئاندرتال ها بر اندازه، شکل و چینش ساختارهای مختلف داخلی مغز آنها تأثیر گذاشته و این امر الگوهای تفکر خاص آنها را تغییر داده است. به عنوان مثال، برخی از مطالعات فرضیهای را مطرح میکنند که ساختار جمجمه نئاندرتالها نشان میدهد که مغز آنها از مغز انسانهای انسان خردمند کوچکتر است. با توجه به توضیحات ارائه شده در این مقاله، مغز کوچکتر، توانایی یادگیری و تفکر منطقی، پردازش زبان و تعاملات اجتماعی را کاهش می دهد و همه اینها بر زندگی فرد تأثیر می گذارد.
در همین حال، برخی دیرینه شناسان معتقدند که بخش بزرگی از مغز نئاندرتال ها در کنترل حرکات اولیه بدن آنها نقش داشته و این به خاطر بدن بزرگ و حجیم آنها بوده که حرکت را برای آنها دشوارتر از ما می کند.
به عنوان مثال، شکل و اندازه سر یک نئاندرتال جوان، جوان و بالغ نشان می دهد که مغز آنها بسیار کندتر از مغز ما رشد کرده است. حجم مغز یک نئاندرتال 8 ساله 90 درصد کوچکتر از یک فرد بالغ است و اگرچه این روند ممکن است کند به نظر نرسد، اما به گفته محققان، مغز انسان انسان خردمند در حال رسیدن به اندازه و اندازه کامل خود است. 8 ساله
تجزیه و تحلیل ژنتیکی از این ایده پشتیبانی می کند که مغز نئاندرتال متفاوت از مغز ما تکامل یافته است. در واقع، در حالی که محققان به طور سنتی به جمجمه های نئاندرتال ها در تلاش برای مطالعه هوش نئاندرتال ها نگاه می کردند، بازسازی اخیر ژنوم نئاندرتال به آنها این امکان را داد تا ژن های باستانی را کشف کنند که رشد مغز را تنظیم می کند و از آن به عنوان راهی برای تمایز بین اطلاعات و روش استفاده می کند. فكر كردن. نئاندرتال ها و انسان خردمند.
به عنوان مثال، در سال 2021، تیمی از محققان ژنتیکی ژنی به نام Nova1 را مورد مطالعه قرار دادند که رشد بافت مغز را در نئاندرتال ها و انسان خردمند کنترل می کند. آنها با تزریق دو نوع مختلف از این ژن به گروههایی از سلولهای کشتنشده، دریافتند که Nova1 که در نئاندرتالها یافت میشود، حبابهای متراکمی را در بافت مغز آنها تشکیل میدهد، در حالی که Nova1 که در مغز انسانهای انساننما یافت میشود، تودههای روشن و خاکستری تولید میکند.
در سال 2022، تیم تحقیقاتی دیگری از محققان ژنتیک رویکرد مشابهی را با ژنی به نام TKTL1 دنبال کردند که باعث تولید نورون ها می شود. در حالی که شکل TKTL1 باعث پیدایش برخی نورون ها در نئاندرتال ها شد، اشکال بیشتری در انسان خردمند پدید آمد.
این یافتهها همگی نشان میدهند که مغز نئاندرتال و هومو ساپینس کاملاً متفاوت تکامل یافتهاند، اما این تفاوت در همه جزئیات مشهود نیست. به گفته محققان، ژنهای منفرد تنها خطوط کوچکی در یک نوار ژنتیکی بزرگ هستند و این بدان معنی است که درک واقعی از تأثیر Nova1 و TKTL1 بر روی چیزی پیچیده مانند شناخت تنها در چارچوب یک ژنوم کامل ظاهر میشود.
طبیعتا این تحقیق به زمان بیشتری نیاز دارد. اما محققان بر این باورند که تلاشهای آنها در آینده در این زمینه میتواند تأثیر گروهی از ژنهای دیگر را بر رشد مغز نئاندرتال آشکار کند. بر اساس اطلاعات به دست آمده از ساختار سر نئاندرتال ها، این تلاش ها در نهایت منجر به ایجاد تصویری واضح از تفاوت دانش ما و نئاندرتال های جهان می شود.
منبع: مجله کشف
5858