کلمه عشر به چه معناست

کلمه عشر به چه معناست

کلمه «عشر» یکی از واژگان پرکاربرد و ریشه دار در زبان عربی است که به دلیل حضور گسترده در متون دینی، ادبی و حقوقی، به زبان فارسی نیز راه یافته و معانی متعددی را در بر می گیرد. این واژه، که عمدتاً با مفهوم عدد «ده» یا «یک دهم» در ارتباط است، دارای دو تلفظ اصلی «عَشر» (با فتح عین) و «عُشر» (با ضم عین) است که هر یک دلالت های معنایی خاص خود را دارند و تمایز میان آن ها برای درک صحیح متون ضروری است. این مقاله به تحلیل جامع و تفصیلی این واژه می پردازد، تا ابعاد گوناگون لغوی، عددی، مذهبی، فقهی، حقوقی و ادبی آن را روشن سازد.

ریشه شناسی و مبانی لغوی واژه عشر

واژه «عشر» از ریشه سامی «ع ش ر» برگرفته شده است که در بسیاری از زبان های سامی، از جمله عربی، به مفهوم «ده» یا «دهم» اشاره دارد. این ریشه، هسته معنایی اصلی این کلمه را شکل می دهد و بسیاری از مشتقات آن نیز حول محور این مفهوم اولیه گردش می کنند. تغییرات صرفی و وزنی در زبان عربی باعث شده تا از این ریشه واحد، واژگانی با معانی ظریف و کاربردهای متفاوت پدید آید که هر یک در بستر خاص خود معنای دقیقی را افاده می کنند.

در زبان عربی، سیستم عددی و نحوه استفاده از اعداد همواره با دقت و ظرافت های خاصی همراه بوده است. ریشه «ع ش ر» نه تنها برای اشاره به عدد ده، بلکه برای بیان کسرهای مرتبط با آن و همچنین گروه ها یا جماعت هایی که تعدادشان به نحوی با ده در ارتباط است، به کار رفته است. این انعطاف پذیری در ساختار زبان، به کلمه «عشر» و مشتقات آن غنای معنایی بخشیده و فهم عمیق آن را به یک ضرورت برای پژوهشگران زبان و متون اسلامی تبدیل کرده است.

عَشر (با فتح عین): معانی و کاربردهای عدد ده و دهه

تلفظ «عَشر» با فتح عین، غالباً به مفهوم عدد «ده» یا دسته های مرتبط با آن اشاره دارد و در زمینه های متفاوتی به کار می رود که هر یک دارای ظرایف خاص خود هستند.

کاربرد عددی: ده (برای معدود مؤنث)

در قواعد نحو عربی، «عَشر» به عنوان عدد اصلی برای معدود مؤنث به کار می رود. به این معنا که وقتی قصد شمارش ده واحد مؤنث را داریم، از «عَشر» استفاده می کنیم، در حالی که برای معدود مذکر از «عشره» استفاده می شود. این قاعده در قرآن کریم نیز به وضوح مشاهده می شود. به عنوان مثال، در آیه «وَ لَیالٍ عَشرٍ» (سوره فجر، آیه ۲) به «شب های ده گانه» اشاره دارد که در تفاسیر مختلف، این شب ها به دهه اول ذی الحجه تعبیر شده اند. نمونه دیگر، عبارت «عَشرُ سورٍ» به معنای «ده سوره» است که در قرآن نیز به کار رفته است.

علاوه بر کاربرد به عنوان عدد اصلی، «عَشر» در ساختار اعداد مرکب نیز نقش کلیدی دارد. اعداد از یازده تا نوزده در عربی، از ترکیب عدد واحد (مانند احد، اثنا، تسع) با «عَشر» ساخته می شوند. به عنوان نمونه، «أَحَدَ عَشَرَ» به معنای «یازده» و «اِثْنَا عَشَرَ» به معنای «دوازده» است. این ترکیب نشان دهنده اهمیت بنیادین عدد ده در نظام شمارش عربی است.

یکی دیگر از کاربردهای نادر اما قابل توجه «عَشر» (با فتح عین)، اشاره به «ده زن» است. این کاربرد بیشتر در لغت نامه ها و متون قدیمی دیده می شود و امروزه کمتر رایج است، اما نشان می دهد که چگونه یک واژه می تواند در گذر زمان و تغییرات زبانی، معانی خود را گسترش یا محدود کند.

کاربرد زمانی: دهه

«عَشر» همچنین برای اشاره به دوره های زمانی ده روزه به کار می رود که در اصطلاح فارسی به آن «دهه» می گوییم. این کاربرد به ویژه در مناسبت های دینی و تقویمی مشهود است. به عنوان مثال، اصطلاحات «عَشر اول محرم» یا «عَشر اول رمضان» به ترتیب به ده روز نخست ماه محرم و رمضان اشاره دارند که هر یک دارای اهمیت و جایگاه خاص خود در فرهنگ اسلامی هستند. این دوره های زمانی، غالباً با مناسک عبادی یا بزرگداشت های خاصی همراهند که بر اهمیت این تقسیم بندی زمانی تأکید می کنند.

در اصطلاحات قرآنی و ادبی: ده آیه

در تاریخ نگارش و قرائت قرآن کریم، «عَشر» به معنای «هر ده آیه از قرآن مجید» نیز به کار می رفته است. قاریان قرآن در گذشته رسم داشتند که برای سهولت در آموزش و حفظ، شاگردان خود را هر روز ده آیه درس می دادند. این تقسیم بندی، علامت گذاری های خاصی را در برخی نسخه های قدیمی قرآن ایجاد کرده است.

در ادبیات فارسی نیز ردپای این کاربرد یافت می شود. شاعرانی همچون منوچهری، از «عَشر» به این معنا استفاده کرده اند:

برگ بنفشه بخم، چو پشت درم زن
نرگس چون عَشر در میان مجلد

این ابیات نشان می دهد که مفهوم «عَشر» به عنوان بخشی از قرآن، در ذهن ادیبان و شاعران فارسی زبان نیز جای داشته و به عنوان استعاره یا تشبیه به کار رفته است.

معانی نادر یا خاص (مصدر)

علاوه بر معانی رایج، «عَشر» به صورت مصدر نیز دارای کاربردهایی بوده است، هرچند که امروزه کمتر مورد استفاده قرار می گیرند. از جمله این معانی می توان به «ده یک اموال را گرفتن» یا «دهم قوم گردیدن» اشاره کرد. به عنوان مثال، «عَشَرَ القوم» به معنای «ده یک اموال آن قوم را گرفت» یا «دهم آن قوم شد». این کاربردها نشان از ارتباط عمیق این واژه با مفهوم تقسیم بندی و جزء نگری دارد.

همچنین، در برخی لغت نامه ها به اصطلاحاتی چون «عُشَراء گردیدن ناقه» یا «بیست گردانیدن چیزی» اشاره شده است که کاربردی بسیار نادر دارند و بیشتر جنبه تاریخی و لغت نامه ای آن ها مورد نظر است. این معانی، هرچند کمتر متداولند، اما پیچیدگی و غنای معنایی ریشه «ع ش ر» را به خوبی آشکار می سازند.

عُشر (با ضم عین): مفهوم یک دهم و ابعاد فقهی و حقوقی آن

تلفظ «عُشر» با ضم عین، غالباً به مفهوم «یک دهم» یا «ده درصد» اشاره دارد و کاربردهای مهمی در فقه اسلامی و اصطلاحات حقوقی پیدا کرده است.

معنی عمومی: یک دهم

ساده ترین و عمومی ترین معنای «عُشر» (با ضم عین)، همان مفهوم ریاضی «یک دهم» یا «یک جزء از ده جزء» است. این کسر، پایه ای برای بسیاری از محاسبات و تقسیم بندی ها، چه در امور مالی و چه در سایر زمینه ها، به شمار می رود. در واقع، «عُشر» معادل «ده یک» در زبان فارسی است و به هر بخش از ده قسمت مساوی یک کل اشاره دارد.

عُشر در فقه اسلامی: زکات محصولات کشاورزی

یکی از مهم ترین و شناخته شده ترین کاربردهای «عُشر» در فقه اسلامی است که به عنوان یکی از واجبات مالی بر محصولات کشاورزی تعریف می شود. این واجب مالی، نوعی از زکات است که بر غلات چهارگانه (گندم، جو، خرما، کشمش) و برخی محصولات دیگر تعلق می گیرد و هدف آن توزیع ثروت و کمک به نیازمندان است.

شرایط وجوب و نصاب «عُشر» دارای جزئیات فقهی خاصی است. محصولات کشاورزی زمانی مشمول پرداخت «عُشر» می شوند که به حد نصاب معینی برسند. این حد نصاب، بر اساس وزن یا حجم مشخصی از محصول تعیین می گردد که فقها بر سر جزئیات آن مباحث زیادی دارند. از مهم ترین شرایط وجوب «عُشر»، مالکیت کامل بر زمین و محصول و همچنین رسیدن محصول به مرحله ای است که قابل برداشت باشد.

میزان «عُشر» بسته به نحوه آبیاری زمین کشاورزی متفاوت است. اگر زمین به صورت دیم (باران خور) آبیاری شود و کشاورز هزینه ای بابت آبیاری متحمل نشود، میزان «عُشر» یک دهم (۱۰ درصد) محصول است. اما اگر زمین با وسایل مصنوعی (مانند چاه، رودخانه، کانال) آبیاری شود و کشاورز برای تأمین آب هزینه کند، میزان «عُشر» نصف آن، یعنی یک بیستم (۵ درصد) محصول خواهد بود. این تفاوت، برگرفته از اصل «تخفیف در صورت مشقت» در فقه اسلامی است.

اختلافات فقهی و دیدگاه های مختلف فقها: در مورد «عُشر»، فقها در برخی جزئیات، از جمله مصادیق محصولات مشمول، نصاب دقیق، و نحوه محاسبه، اختلاف نظرهایی دارند. این اختلافات، نتیجه تفاوت در برداشت از روایات، اصول استنباط و بستر تاریخی صدور احکام است که مطالعه آن ها برای متخصصین فقه حائز اهمیت است.

در فقه اسلامی، «عُشر» یکی از واجبات مالی مهم بر محصولات کشاورزی است که میزان آن بسته به نوع آبیاری زمین متفاوت است.

اشاره ای کوتاه به «خراج» و تفاوت آن با «عُشر»: لازم است به تفاوت «عُشر» با «خراج» نیز اشاره شود. «خراج» مالیاتی است که بر زمین های فتح شده توسط مسلمانان (به ویژه زمین های کشاورزی) تعلق می گرفت و توسط حکومت اسلامی جمع آوری می شد. در حالی که «عُشر» مربوط به محصولات کشاورزی و از نوع زکات است، «خراج» بر خود زمین و بسته به نوع آن (مملوکه یا اراضی مفتوح العَنوَة) واجب می شد و توسط دولت اسلامی دریافت می گردید.

نیم عُشر در اصطلاحات حقوقی و قضایی

مفهوم «عُشر» فراتر از فقه به حوزه حقوق نیز راه یافته است، به ویژه در اصطلاح «نیم عُشر». «نیم عُشر» به معنای نصف یک دهم است که معادل یک بیستم یا پنج درصد (۵%) از یک کل می باشد. این اصطلاح به طور خاص در قوانین و مقررات حقوقی ایران، به ویژه در زمینه هزینه های دادرسی و اجرای احکام قضایی کاربرد دارد.

به عنوان مثال، در برخی مراحل دادرسی یا هنگام اجرای احکام قضایی (مانند فروش اموال توقیفی یا وصول مطالبات)، بخشی از مبلغ به عنوان «نیم عُشر» به عنوان هزینه خدمات قضایی یا اجراییه از طرف ذی نفع دریافت می شود. این مبلغ، درصدی از ارزش موضوع دعوا یا مبلغ محکوم به است که به حساب دولت واریز می گردد. درک این اصطلاح برای کسانی که با مسائل حقوقی سر و کار دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است.

کلمات مشتق و مرتبط از ریشه عشر: خانواده واژگانی

ریشه «ع ش ر» در زبان عربی خانواده بزرگی از کلمات را تشکیل می دهد که هر یک با حفظ ارتباط معنایی با مفهوم اصلی «ده» یا «همراهی»، معانی خاص خود را یافته اند. بررسی این واژگان به فهم عمیق تر گستره معنایی «عشر» کمک می کند.

معاشرت

واژه «معاشرت» به معنای «مصاحبت»، «همدمی» و «زندگی کردن با یکدیگر» است. این کلمه از باب مفاعله (مُفاعَلَة) و دلالت بر انجام عملی متقابل دارد. در واقع، معاشرت یعنی برقراری رابطه با دیگران، که غالباً شامل تبادل نظر، دوستی و همکاری می شود. مفهوم «عشر» به معنای «ده» یا «گروه»، در اینجا به مفهوم «گروه شدن با دیگران» یا «در گروهی زندگی کردن» اشاره دارد. قرآن کریم در آیه «و عاشِرُوهُنَّ بِالمَعْرُوفِ» (سوره نساء، آیه ۱۹) مسلمانان را به «معاشرت نیکو با زنان» امر می کند که خود تأکیدی بر اهمیت روابط حسنه و همزیستی مسالمت آمیز است.

عشیر

«عشیر» (بر وزن فَعیل) به معنای «همدم»، «رفیق» و «مصاحب» است. این واژه به کسی اطلاق می شود که با او همدمی و رفاقت برقرار شده است. در برخی موارد نادر، «عشیر» به معنای «یک دهم» نیز به کار رفته است، اما کاربرد رایج و شناخته شده آن در متون دینی و ادبی، همان معنای رفیق و همدم است. به عنوان مثال، در عبارت «بِئسَ المَوْلیٰ وَ بِئسَ الْعَشِیرُ» (سوره حج، آیه ۱۳)، «عشیر» به معنای «همدم و رفیق» آمده است و بیانگر بد بودن آن رفیق است.

عشیره

«عشیره» به معنای «خانواده»، «قوم» و «تبار نزدیک» است. این کلمه به گروهی از افراد اشاره دارد که از نظر خویشاوندی به یکدیگر نزدیک هستند و غالباً شامل پدران، فرزندان، برادران و عموها می شود. راغب اصفهانی در مفردات خود بیان می کند که عشیره، اهل و خانواده یک مرد هستند که به وسیله آن ها، تعدادش کامل می شود، مانند عدد ده که عددی کامل است. در فرهنگ عرب، عشیره نقش مهمی در ساختار اجتماعی ایفا می کرد و به عنوان واحدی برای همبستگی و حمایت متقابل به شمار می رفت. قرآن کریم نیز در مواردی از این کلمه استفاده کرده است، مانند «و أنذر عشیرتک الأقربین» (سوره شعرا، آیه ۲۱۴) که به معنای «خویشاوندان نزدیکت را هشدار ده» است.

معشر

«معشر» (بر وزن مَفْعَل) به معنای «جماعت» و «گروه» است. این واژه به جمعی از افراد یا موجودات که دارای وجه اشتراکی هستند، اطلاق می شود. کاربرد «معشر» در قرآن کریم، به ویژه برای اشاره به «معشر جن و انس» برجسته است. به عنوان مثال، در آیه «یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا» (سوره الرحمن، آیه ۳۳)، خداوند جن و انس را به عنوان یک جماعت خطاب قرار می دهد. این کاربرد نشان دهنده فراگیری و عمومیت مفهوم گروه در این کلمه است.

مِعشار

«مِعشار» (با کسر میم) به معنای «یک دهم» است، اما در برخی اقوال، به معنای «یک هزارم» نیز آمده است که در این صورت، منظور یک دهم از یک دهم از یک دهم (یعنی 1/10 * 1/10 * 1/10 = 1/1000) می باشد. این واژه تنها یک بار در قرآن کریم، در آیه «و ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَیْناهُمْ» (سوره سبأ، آیه ۴۵) به کار رفته است. در این آیه، خداوند به گذشتگان اشاره می کند که به یک دهم آنچه به آنان داده شده بود، نرسیدند و هلاکتشان قطعی بود، حال آنکه اینان که تکذیب می کنند، از آنها نیز کمتر قدرت دارند. اگرچه اختلاف نظر درباره معنای دقیق «مِعشار» وجود دارد، اما در سیاق قرآنی، اغلب به همان معنای «یک دهم» تلقی می شود و به کوچکی و ناچیزی چیزی در مقایسه با کل اشاره دارد.

تفاوت های ظریف در ریشه های کلمات، حتی با تشابه ظاهری، بر غنای معنایی زبان عربی و فارسی می افزاید و فهم عمیق متون را تسهیل می کند.

عشراء و عِشار

«عشراء» (بر وزن فَعلاء) به معنای «شتر ماده آبستن» است که در دهمین ماه یا هشتمین ماه از دوران حاملگی خود قرار دارد. این کلمه به طور خاص برای شتران آبستن در مراحل پایانی بارداری به کار می رفت که در فرهنگ عرب اهمیت زیادی داشتند. «عِشار» (با کسر عین) جمع «عشراء» است. کاربرد نمادین این کلمه در قرآن کریم و در توصیف روز قیامت، بسیار تأمل برانگیز است. در سوره تکویر، آیه ۴ آمده است: «وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» (و آنگاه که شتران آبستن رها شوند). این آیه به وضعیتی اشاره دارد که به دلیل شدت وقوع قیامت، با ارزش ترین اموال نزد عرب (شتران آبستن) نیز رها و بدون سرپرست باقی می مانند. برخی مفسرین نیز «عِشار» را به معنای مطلق زنان باردار دانسته اند که در روز قیامت، بار خود را رها می کنند، که این تفسیر نیز نشان از شدت هول و عظمت آن روز دارد.

کلمات هم شکل با ریشه های متفاوت

در زبان عربی، گاهی کلماتی با ریشه های متفاوت وجود دارند که از نظر ظاهری بسیار شبیه به یکدیگرند و ممکن است باعث خلط معنایی شوند. برای مثال، کلمه «أَشِر» (با همزه مفتوح، شین مکسور و راء مفتوح) به معنای «خودپسند» یا «طاغی» است که از ریشه ای کاملاً متفاوت (ا ش ر) می آید و نباید با کلمات مشتق از ریشه «ع ش ر» اشتباه گرفته شود. دقت در اعراب گذاری و تشخیص ریشه کلمات برای جلوگیری از چنین اشتباهاتی حیاتی است و به درک صحیح متون کمک شایانی می کند.

تمایزات کلیدی و نکات مهم برای درک صحیح واژه عشر

برای فهم دقیق و کاربردی واژه «عشر» و جلوگیری از سوءتفاهم ها، لازم است تا تمایزات کلیدی میان دو تلفظ اصلی آن و همچنین نقش بافتار (Context) در تعیین معنا به دقت مورد توجه قرار گیرد.

مقایسه عَشر و عُشر

در جدول زیر، تفاوت های اساسی میان دو تلفظ «عَشر» (با فتح عین) و «عُشر» (با ضم عین) به طور خلاصه آورده شده است:

ویژگی عَشر (با فتح عین) عُشر (با ضم عین)
تلفظ عَشْر (ʿashr) عُشْر (ʿushr)
معنی اصلی عدد ده، دهه، ده آیه (قرآنی) یک دهم، مالیات شرعی (زکات)، یک بیستم (نیم عُشر)
کاربرد عددی (برای مؤنث)، زمانی، ادبی، اصطلاحات قرآنی فقهی (زکات کشاورزی)، حقوقی (هزینه های دادرسی)، ریاضی
تلفظ رایج در فارسی معمولاً به صورت عدد یا دهه معمولاً در اصطلاحات فقهی و حقوقی

این جدول به روشنی نشان می دهد که حتی یک تغییر کوچک در اعراب گذاری (فتح به ضم) می تواند منجر به تغییرات اساسی در معنا و کاربرد یک واژه شود. این ظرافت ها، از ویژگی های بارز زبان عربی است.

اهمیت اعراب گذاری و بافتار

یکی از مهم ترین نکاتی که در درک واژگانی همچون «عشر» باید مد نظر قرار گیرد، اهمیت «اعراب گذاری» و «بافتار» (Context) است. اعراب گذاری صحیح، یعنی قرار دادن حرکات (فتحه، کسره، ضمه) روی حروف، به تشخیص معنای دقیق کلمه کمک می کند. بدون اعراب گذاری، ممکن است کلمه «عشر» به هر دو معنای «عَشر» یا «عُشر» قابل قرائت باشد که منجر به ابهام می شود. متون قدیمی فارسی و عربی نیز غالباً بدون اعراب بوده اند، از این رو، دانش لغوی و صرف و نحو برای فهم آن ها حیاتی است.

علاوه بر اعراب گذاری، بافتار نیز نقش تعیین کننده ای در فهم معنا دارد. معنای یک کلمه همواره در خلاء شکل نمی گیرد، بلکه با توجه به کلمات قبل و بعد از آن، جمله، پاراگراف و حتی کل متن تعیین می شود. به عنوان مثال، اگر «عشر» در متنی فقهی و درباره محصولات کشاورزی آمده باشد، احتمالاً منظور «عُشر» (یک دهم به عنوان مالیات شرعی) است، اما اگر در متنی ادبی و در کنار ارجاعات قرآنی باشد، ممکن است به «عَشر» (ده آیه) اشاره داشته باشد.

فهم دقیق واژه «عشر» و مشتقات آن، نیازمند توجه به بستر معنایی و اعراب گذاری صحیح است که مسیر درک عمیق متون دینی، ادبی و حقوقی را هموار می سازد.

نکات تکمیلی

واژه «عشر» و خانواده آن، نمونه ای عالی از غنای زبان عربی و تأثیر آن بر فارسی است. بسیاری از اصطلاحات دینی، فقهی و حتی حقوقی که در زبان فارسی به کار می روند، ریشه ای در عربی دارند و فهم دقیق آن ها بدون شناخت ریشه ها و معانی اصلی شان، دشوار خواهد بود. این کلمه به دلیل گستردگی کاربرد و اهمیت آن در متون مقدس و حقوقی، همواره مورد توجه عالمان و پژوهشگران بوده و خواهد بود. مطالعه این دست واژگان، نه تنها به تقویت دانش لغوی کمک می کند، بلکه دریچه ای به سوی فهم عمیق تر فرهنگ و تمدن اسلامی می گشاید.

نتیجه گیری: گستره معنایی و اهمیت واژه عشر

در این مقاله به تحلیل جامع واژه «عشر» پرداختیم و دریافتیم که این کلمه، فراتر از یک عدد ساده، دارای گستره معنایی وسیعی در زبان عربی و به تبع آن در زبان فارسی است. از کاربرد آن به عنوان عدد «ده» برای معدود مؤنث و در اعداد مرکب (عَشر)، تا مفهوم «یک دهم» به عنوان یک واجب مالی در فقه اسلامی و یک درصد مشخص در اصطلاحات حقوقی (عُشر)، همه و همه بر اهمیت و تنوع این واژه تأکید دارند. همچنین، خانواده واژگانی این ریشه، از جمله «معاشرت»، «عشیر»، «عشیره»، «معشر»، «مِعشار» و «عشراء/عِشار»، هر یک با حفظ ارتباط معنایی با مفهوم اصلی «ده» یا «همراهی»، معانی خاص خود را توسعه داده اند و در متون گوناگون مورد استفاده قرار گرفته اند.

درک صحیح «کلمه عشر» و مشتقات آن، مستلزم توجه دقیق به اعراب گذاری و بستر معنایی هر جمله است. این دقت، نه تنها برای دانشجویان و پژوهشگران زبان و ادبیات، بلکه برای هر کسی که با متون دینی، تاریخی یا حقوقی سر و کار دارد، ضروری است. غنای زبانی که در این کلمه و دیگر واژگان مشابه نهفته است، اهمیت پژوهش های لغوی و صرفی را برای فهم عمیق متون و جلوگیری از هرگونه سوءتفاهم معنایی بیش از پیش آشکار می سازد. در نهایت، باید همواره به یاد داشت که معنای یک کلمه تنها در بافتار و ارتباط با دیگر اجزای کلام، به طور کامل آشکار می شود.

دکمه بازگشت به بالا