وسوسه بن سلمان برای بمب اتم/ ریاض میانجی جدید تهران ـ واشنگتن شد؟!

مهسا مژدهی: عربستان سعودی تصمیم خود برای دستیابی به انرژی هسته‌ای را بیش از همیشه رد بوق و کرنا کرده است. از سال ۲۰۲۰، ریاض بارها اعلام کرده بود که اگر ایران به سلاح اتمی برسد، عربستان هم حق مشابهی را خواهد داشت. اما حالا هر دو کشور اعلام می‌کنند که در پی انرژی هسته‌ای با اهداف صلح‌آمیز هستند. اخیرا عادل‌الجبیر وزیر مشاور در امور خارجه عربستان سعودی گفت که کشورش صاحب انرژی هسته‌ای خواهد شد و همانطور که نفت را می‌فروشد، آن را به آژانس انرژی اتمی خواهد فروخت. او این حرف را نه در یک تلویزیون داخلی یا مصاحبه با رسانه های عربی بلکه در اجلاس داووس مطرح کرد که شاهد حضور رهبران و مقامات از سرتاسر جهان بود. علاقه عربستان به توسعه انرژی هسته‌ای به سال ۲۰۱۰ بازمی‌گردد، که «شهر ملک عبدالله برای انرژی‌های اتمی و تجدیدپذیر» با فرمان سلطنتی پایه‌گذاری شد. بنابراین هسته‌ای شدن عربستان یک اتفاق جدید یا به دلیل رقابت‌های منطقه‌ای و… به نظر نمی‌رسد. عربستان سعودی در این مسیر چین را همراه خود دارد. سال‌هاست اعلام شده که چینی‌ها در کشف اورانیوم با سعودی‌ها همکاری دارند. از طرف دیگر، ریاض دستیابی به انرژی هسته‌ای را شرط عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی می‌داند. ایالات متحده علاقه چندانی به هسته‌ای شدن عربستان از خود نشان نمی‌دهد و ریاض بابت سخت‌گیری‌های واشنگتن در این زمینه عصبانی است.

در شیمیشی با عباس خامه‌یار کارشناس مسائل بین‌الملل در مورد هسته‌ای شدن عربستان سعودی به گفتگو نشستیم:

بن سلمان و وسوسه بمب اتم/ ریاض میانجی جدید تهران ـ واشنگتن شد؟!

هدف سعودی‌ها از هسته‌ای شدن چیست؟ آیا آنها واقعا همانطور که عادل الجبیر به تازگی اعلام کرده به دنبال بهره‌برداری از ذخایر اورانیوم خود هستند یا از این شیوه برای مذاکره با غرب استفاده می‌کنند؟

مساله هسته‌ای شدن عربستان اتفاق جدیدی نیست. ۱۵ سال است که چنین چیزی جریان دارد. عربستان حداقل یک دهه است که دنبال ایجاد نیروگاه‌های اتمی است تا تولید انرژی پاک داشته باشد و چین هم مذاکره کرده تا نیروگاه هسته‌ای در این کشور ایجاد کند. چیزی که مهم است اینکه آنها به غنی سازی برسند یا سوخت را از کشورهای خارجی برای نیروگاه های خود تحویل بگیرند. بحث اصلی بر سر تولید سوخت است. تا مدتی اسراییل و به تبع آن آمریکا هم مخالفت می‌کرد و ضمانت می‌کرد که سوخت نیروگاه هسته‌ای عربستان را تامین کند. عربستان دنبال تاسیس نیروگاه اتمی برای تولید انرژی است.

سعودی‌ها یکی از شروط خود برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی هسته‌ای شدن عنوان کرده. آیا از سوی آمریکا و اسراییل چنین مساله‌ای مورد قبول قرار می‌گیرد؟

هسته‌ای شدن به معنای تولید سوخت اتمی و غنی‌سازی است. نقطه اختلاف بر سر این بوده که به عربستان برای تولید سوخت اتمی اجازه نمی‌دادند. اما ریاض به عنوان یک پیش شرط برای رابطه با رژیم صهیونیستی این موضوع را مطرح کرده و شرط دوم را هم البته تشکیل دولت فلسطینی اعلام کرده. این باید بین رژیم صهیونیستی و امریکا مورد مناقشه قرار بگیرد که آیا اجازه بدهند که عربستان تبدیل به کشوری که تولید سوخت اتمی دارد بشود یا نه. تولید سوخت اتمی الزاماتی دارد که باید رعایت شود. اگر چنین چیزی رخ دهد و عربستان عضو پادمان شود و با تولید سوخت هسته‌ای یا غنی‌سازی موافقت شود؛ این یکی از گام‌هایی است که ایران می‌تواند در جهت منافع خود بردارد. چون تا کنون موافقت نمی‌شد که ایران هم در این راستا غنی‌سازی داشته باشد. اما اگر عربستان غنی‌سازی داشته باشد، ایران هم در چارچوب پادمان می‌تواند با این مستمسک بدون هیچ‌گونه دغدغه‌ای غنی‌سازی را انجام دهد.

آیا برای غرب این ترس وجود ندارد که ایران هم بخواهد راه عربستان را برود؟

نه این طور نیست. عربستان کشور بزرگی در منطقه است و تلاویو همیشه از قدرتمند شدن بیش از حد عربستان واهمه داشته. رژیم صهیونیستی هیچ قدرتی را جز قدرت خود در منطقه بر نمی‌تابد و همه کشورهایی که در منطقه هستند از نظر قدرت نظامی باید طوری باشند که رژیم صهیونیستی بر آنها برتری داشته باشد. این سیاستی است که آنها بر اساس خوفی که دارند به آن پایبند هستند. لذا موضوع هسته‌ای شدن عربستان ربطی به ایران ندارد و مربوط به مسائل امنیتی دو طرف است.

سعودی‌ها به عنوان میانجی‌گر جدید بین ایران و امریکا در برخی از گزارش رسانه‌ها مطرح می‌شوند. آیا چنین مساله‌ای ریشه در واقعیت دارد و ریاض جای کشورهایی مانند عراق و عمان را گرفته است؟

نه این به‌نظر من شایعه رسانه‌ای است که شاید برخی از افراد بخواهند از آن استفاده خاص خود را ببرند. الان هم پیام‌های مختلفی بین ایران و امریکا از کانال‌های مختلف رد و بدل می‌شود و نیازی به یک کانال واحد نیست. در ضمن اینکه ایران هرگاه لازم باشد از طرق مختلف می‌تواند پیام ارسال کرده یا دریافت کند. از ابتدای بحران در غزه ایران و امریکا هر کدام به دلایل خاص خود خواستار مدیریت بحران بزرگ بودند تا درحد خودش باقی بماند و بیش از حد گسترش پیدا نکند. چون گسترش این بحران ممکن بود که کل منطقه را از کنترل خارج کرده و به آتش بکشد. لذا ایران و آمریکا دلایلی برای مدیریت بحران داشتند. برخلاف رژیم صهیونیستی و نتانیاهو که حیات ننگین خود را در گرو ادامه بحران می‌بیند و به هیچ قوانین و الزامات بین‌الملل و شورای امنیت پایبند نیست ولی یک تفاهم نسبی بین ایران و امریکا وجود دارد که بحران باید کنترل شود. در این چارچوب پیغام‌هایی رد و بدل شده و برخی از کشورها هم مساعدتی در انتقال پیام‌ها داشتند و این سیاست همچنان پابرجاست و دو طرف خواهان کاهش تنش هستند.

۳۱۱۳۱۲

دکمه بازگشت به بالا