زبان ترکی بخشی از هویت ایرانی / بازیابی میراث خطائی، بازسازی هویت ایرانی

گروه اندیشه: در کتاب «بازیابی تراث حکمی شاه اسماعیل صفوی» تلاش اصلی نویسنده آن بوده است که «این پرسش را مطرح کنیم که چرا شاه اسماعیل در تاریخ اندیشه فکر عرفان و حکمت به بوته فراموشی سپرده شده است؟ ما می دانیم که او صاحب دیوانی به زبان ترکی است و فرزند او سام میرزا کتابی با عنوان تحفه سامی نگاشته بود و در آن کتاب به پدر خود و آثار حکمی شاه اسماعیل به سه زبان ترکی فارسی و عربی اشاره کرده بود. سام میرزا در کتاب خویش دقیقا به این نکته اشاره می کند که پدرش هم صاحب دیوان ترکی و هم صاحب دیوان فارسی بوده است و اشعار عربی او انگشت شمار بوده اند اما نکته اینجاست که چرا در تاریخ تحولات اندیشه در ایران صرفا در باب جایگاه» شاه اسماعیل به مثابه فرمانروا سخن گفته شده است ولی درباره ابعاد حکمی او هیچ اثر مستقلی در این پانصد سال اخیر در ایران نگاشته نشده است؟ البته ما می دانیم که او صوفی و مرشد طریقت صفویه بوده در بین شیعیان آناتولی علویان) بالکان (قزلباشان) و آلبانی (بکتاشیه جایگاه مهمی داشته و دارد. بنابراین در این اثر به ساحت حکمی شاه اسماعیل و سنت خطایی (تخلص شاعرانه شاه اسماعیل پرداخته ایم.» میثم قهوه چیان در باشگاه اندیشه مروری براین کتاب داشته که در زیر از نظرتان می گذرد: 

***

 «بازیابی تراث حکمی شاه اسماعیل صفوی» آخرین اثر سیدجواد میری در بستر باشگاه اندیشه متولد شد. مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه میزبان سلسله نشست هایی با عنوان کتاب و با ارائه نگارنده کتاب بود. میری اما در این اثر از بازیابی میراث خطائی به بازسازی هویت ایرانی می پردازد.

سیدجواد میری موضوع آخرین کتاب خود یعنی «بازیابی تراث حکمی شاه اسماعیل صفوی» را موضوعی نادیده انگاشته شده دانسته(۹) این را به خاطر «تاریخ نگاری ناسیونالیسمی» ارزیابی کرده که در آن زبان انسان ایرانی در حوزه فرهنگ و تفکر فقط فارسی است(۱۷). آنچه میری را به سوی خوانش این سنت نادیده برانگیخته «چالش نهیلیسم و بی محتوایی است. وقتی انسان دچار پوچ انگاری می شود این پوچ انگاری موجبات اضطراب روحی و روانی او را فراهم می کند. سنت حکمی مبتنی بر «دعوت» و اضطراب ها دغدغه ها و پرسش های انسان را مورد التفات قرار می دهد» (۱۹).
 
میری شاه اسماعیل صفوی را نه یکی از بنیانگذاران مهم در تاریخ نوین ایران که به عنوان یکی از شخصیت های کلیدی در «بستر ایران» در نظر می گیرد که نسبت وثیق و موثقی با «طریقت صفوی» دارد» (۲۳). تعبیر بستر ایران به واقع بستر پیشا ناسیونالیستیی است که در آن هنوز ایران قوام نیافته است.

او با نقد روایت جریان اصلی از ایران مطرح است می گوید «آنچه امروز به آن ایران می گوییم وامدار شعر و شاهنامه فردوسی نبوده است. آنچه در صحنه سیاست و در صحنه نهادسازی و جامعه سازی و فرهنگ سازی در ایران اتفاق افتاده است به طور مستقیم با سلسله و سلطنت و حکومت و حکمت شاه اسماعیل ارتباط دارد ولی هیچ اسمی از شاه اسماعیل صفوی وجود ندارد» (۲۵). با خروج از غلبه روایت اصلی که موجب می شود ما بسیاری از چیزها را ببینیم «اردبیل به عنوان یکی از کانون های مهم تراث حکمی و تمدن اسلامی ظرفیت بسیار بالایی» (۳۱) خواهد یافت.

زبان ترکی بخشی از هویت ایرانی / بازیابی میراث خطائی بازسازی هویت ایرانی

تقلیل فضا به فضای فقط فارسی ذیل رویکرد یوروسنتریک و اورینتالیستی در حدی که برخی مانند شفیعی کدکنی زبان و عرفان و حکمت نظری در جهان اسلام را فارسی می دانند(۳۹) موجب می شود که بسیاری از اقوام و گروه های مختلف دچار نوعی از الیناسیون فرهنگی بشوند و سپس الیناسیون فرهنگی قوم مداری های مختلفی ایجاد می کند؛ در نتیجه ما با پان عربیسم پان فارسیسم پان ترکیسم پان کردیسم مواجه می شویم» (۴۰).

از نظر میری «جلال آل احمد» با بازشناسی «اخراج زبان ترکی» از ایران معاصر گامی مهم در توجه به میراث ترکی ایران را برداشته است. او می گوید «جلال آل احمد زبان ترکی از حوزه عمومی ایران به نحو فعالانه اخراج شده است و به این زبان اجازه داده نشده که زبانیت خود را در ساحت عمومی بیاید و رشد و بالندگی پیدا کند.» (۵۳) وی ادامه می دهد که «زبان تبلور تنوع و تکثر تاریخی است؛ بنابراین وقتی یکی زبان حذف می شود؛ در واقع یک جریان تنومند تاریخی و سنتی بالنده به تبع آن حذف شده است که در طول ادوار گوناگون تاریخ یک هویت را شکل داده است» (همان).

میری در مقابل آنچه امپریالیسم زبان فارسی خوانده معتقد به رسمی بودن ترکی در ایران است. مراد او از امپریالیسم زبان فارسی آن است که «برخی زبان فارسی را به نوعی صورت بندی کرده اند که گویی هویت ایرانی فقط در آینه تمام نمای زبان فارسی قابل رؤیت است» (۷۴) و مراد او از رسمی بودن زبان ترکی «رسمیت و رواج و تداول» و «زبان هویت و شخصیت ایرانی» آن است و مراد اینکه بخشی از حکمت ما به ترکی است و ترکی بخشی از هویت ایرانی است (۸۰-۸۱).

در واقع یکی از مقاصد اصلی کتاب «بازیابی تراث حکمی شاه اسماعیل صفوی» در کنار مقاصدی چون سنگربندی در مقابل نهیلیسم بازیابی و باسازی هویت ایرانی است. میری می کوشد تا بخشی از میراث هویتی ایران را مرئی سازد. کاری که پیشتر آل احمد و دیگران آن را انجام داده اند. او تلاش می کند در چارچوب ایران مدرن بستر واقعی ایران را باز نماید تا ایران بتواند از همه ابعاد خویش در جهان امروز استفاده کند. این بازسازی هویت ایرانی با استفاده و تدقیق در همه ابعاد هویتی ایرانی از جمله زبان ترکی میسر است و توجه به زبان ترکی بدون نگاه به دیوان شاه اسماعیل صفوی سردمدار ادبیات دیوان ترکی میسر نخواهد بود. مضامین سنت ایرانی گذشته از آنکه در چه زبانی باشد می تواند سدی استوار در مقابل از خویش تهی سازی غربی باشد موجی که در رویه ناسیونالیستی آن قصد جان زبان های غیر فارسی را کرده بود.

* منبع ارجاعات:
میری سیدجواد بازیابی میراث حکمی شاه اسماعیل صفوی تهران: نقد فرهنگ ۱۴۰۳.

*میثم قهوه چیان دبیر مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه

216216

دکمه بازگشت به بالا