خلاصه کتاب آخرین مجلس مشروطه ( نویسنده اکبر خوشزاد )

کتاب آخرین مجلس مشروطه اثر اکبر خوشزاد، به بررسی دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی می پردازد که آخرین مجلس تشکیل شده بر اساس قانون اساسی مشروطیت و مرتبط با وقایع منجر به انقلاب اسلامی است.
این اثر تحلیلی عمیق از ناکارآمدی این نهاد قانون گذاری در دوران پایانی رژیم پهلوی ارائه می دهد و نشان می دهد چگونه ضعف آن به سقوط این حکومت انجامید. خوشزاد در این کتاب، با رویکردی پژوهشی، چگونگی شکل گیری این مجلس و تأثیر مستقیم حوادث سیاسی آن زمان بر عملکرد نمایندگان را مورد واکاوی قرار داده است. این بررسی نه تنها به درک بهتر تاریخ معاصر ایران کمک می کند، بلکه نقش مجلس را در تحولات بزرگ اجتماعی و سیاسی آن دوره روشن می سازد.
نگاهی به کتاب آخرین مجلس مشروطه
معرفی نویسنده اکبر خوشزاد
اکبر خوشزاد، نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، با تألیف کتاب آخرین مجلس مشروطه اثری ارزشمند در زمینه مطالعات پارلمانی و تاریخ انقلاب اسلامی ارائه داده است. تخصص او در بررسی دقیق اسناد و وقایع تاریخی، به این کتاب اعتبار ویژه ای بخشیده است. خوشزاد با رویکردی تحلیلی و بی طرفانه، تلاش کرده تا تصویری جامع و مستند از دوران پایانی مجلس شورای ملی و ارتباط آن با تحولات سیاسی و اجتماعی منتهی به انقلاب اسلامی را به خواننده ارائه دهد. او با تمرکز بر جزئیات و تحلیل ریشه های ناکارآمدی ساختارهای حکومتی، به درک عمیق تر علل سقوط رژیم پهلوی کمک می کند. این کتاب، نتیجه سال ها پژوهش و مطالعه در منابع دست اول تاریخی و اسناد محرمانه است که خوشزاد آن ها را با دقت و وسواس خاصی بررسی کرده است. رویکرد علمی و مستند وی، این کتاب را به یکی از مراجع مهم برای محققان و علاقه مندان به تاریخ معاصر تبدیل کرده است.
محتوای کلی کتاب آخرین مجلس مشروطه
کتاب آخرین مجلس مشروطه به صورت اختصاصی به بررسی دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی می پردازد که از نظر تاریخی، آخرین مجلسی بود که تحت لوای قانون اساسی مشروطیت در ایران تشکیل شد. محور اصلی این کتاب، تحلیل چگونگی شکل گیری این مجلس، از فرآیند انتخابات و دخالت های حکومتی در آن گرفته تا ساختار جناح های سیاسی درون مجلس و عملکرد نمایندگان در مواجهه با بحران های رو به رشد کشور است. خوشزاد به تفصیل به ناکارآمدی این مجلس در پاسخگویی به مطالبات مردمی و تحولات فزاینده اجتماعی می پردازد و نشان می دهد که چگونه این ضعف، به عنوان یکی از عوامل اصلی در سقوط رژیم پهلوی عمل کرد. او وقایع مهمی نظیر ترور حسنعلی منصور، روی کار آمدن هویدا، تشکیل حزب رستاخیز، فضای باز سیاسی، و همچنین رخدادهای کلیدی مانند واقعه ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن تبریز را با دقت بررسی می کند. کتاب همچنین به نقش دولت های مختلف (آموزگار، شریف امامی، ازهاری و بختیار) در تعامل با این مجلس و تلاش های نافرجام برای مهار انقلاب اشاره دارد. هدف کلی اثر، روشن ساختن نقش مجلس در بستر حوادثی است که به پیروزی انقلاب اسلامی ایران منجر شد و نشان دادن این نکته که چگونه یک نهاد قانون گذاری، در اثر از دست دادن پایگاه مردمی و استقلال خود، به ابزاری فرمایشی تبدیل شد و در نهایت نتوانست از فروپاشی نظام جلوگیری کند.
آخرین مجلس مشروطه
پیشینه تاریخی مجلس مشروطه
مجلس مشروطه، ثمره انقلاب مشروطه ایران در سال ۱۲۸۵ شمسی (۱۹۰۶ میلادی) بود که با هدف محدود کردن قدرت مطلقه شاه و ایجاد حکومتی مبتنی بر قانون و اراده ملت تأسیس شد. این نهاد قانون گذاری، نمادی از آرمان های آزادی خواهی و عدالت طلبی مردم ایران بود که پس از سال ها استبداد و نفوذ بیگانگان، به دنبال استقرار نظامی دموکراتیک و پارلمانی بودند. از زمان تأسیس تا دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی، این نهاد فراز و نشیب های بسیاری را تجربه کرد. دوره هایی از اقتدار و تأثیرگذاری، و دوره هایی از تضعیف و فرمایشی شدن، به ویژه در دوران پهلوی، بر این نهاد حاکم بود. با این حال، حتی در ضعیف ترین دوران خود نیز، مجلس به عنوان یک نماد و بستر برای طرح برخی مطالبات و انتقادات (هرچند محدود) عمل می کرد. تاریخ مجلس مشروطه، بازتابی از مبارزات مداوم ملت ایران برای دستیابی به حاکمیت قانون و آزادی های مدنی است. این پیشینه، اهمیت آخرین دوره مجلس را در بستر تحولات تاریخی پیش از انقلاب اسلامی دوچندان می کند و نشان می دهد که چگونه انحراف از اصول مشروطه، به تضعیف این نهاد حیاتی انجامید.
اهمیت آخرین مجلس مشروطه
اهمیت آخرین مجلس مشروطه، یعنی دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی، از آن جهت است که این مجلس آخرین تجسم نهاد قانون گذاری بر اساس قانون اساسی مشروطیت پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بود. مطالعه این دوره، کلید درک چگونگی از دست رفتن مشروعیت و کارآمدی نظام پارلمانی در ایران و به تبع آن، سقوط رژیم پهلوی است. این مجلس، در اوج بحران های سیاسی و اجتماعی کشور و در آستانه انقلاب اسلامی تشکیل شد و عملکرد آن به طور مستقیم با رویدادهای سرنوشت ساز آن دوران گره خورده بود. ناکارآمدی، ضعف و عدم استقلال نمایندگان، که غالباً منتخبین فرمایشی بودند، این مجلس را از ایفای نقش واقعی خود بازداشت. این دوره نشان دهنده بن بست سیاسی و ناتوانی حکومت در پاسخگویی به خواسته های فزاینده ملت بود، که خود به تشدید نارضایتی ها و سرعت گرفتن روند انقلاب کمک شایانی کرد. بنابراین، تحلیل این دوره از مجلس، نه تنها به شناخت ساختار سیاسی آن زمان کمک می کند، بلکه از منظر جامعه شناختی و تاریخی، دلایل عمده فروپاشی یک نظام حکومتی را آشکار می سازد و اهمیت نهادهای دموکراتیک و ارتباط آن ها با مردم را برجسته می کند.
شخصیت های کلیدی آخرین مجلس مشروطه
در دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی، با وجود ماهیت تک حزبی و فرمایشی، برخی شخصیت ها نقش های متفاوتی ایفا کردند. در رأس هرم سیاسی آن زمان، محمدرضا شاه پهلوی قرار داشت که با تأسیس حزب رستاخیز و کنترل شدید بر انتخابات، عملاً استقلال مجلس را از میان برده بود. از میان نخست وزیران این دوره، امیرعباس هویدا که سیزده سال سکان دولت را در دست داشت و سپس جمشید آموزگار، جعفر شریف امامی و غلامرضا ازهاری، هر یک در تعامل با مجلس و در مواجهه با بحران انقلاب، نقش هایی ایفا کردند. هویدا به عنوان مجری انتخابات و عامل نفوذ، در گزینش نمایندگان دخیل بود. جمشید آموزگار، که پس از هویدا به نخست وزیری رسید، سعی در ایجاد فضای باز سیاسی داشت اما ناکام ماند. شریف امامی با شعار آشتی ملی آمد و تلاش کرد با اقداماتی نظیر بازگرداندن سال شمسی و پخش مناظرات مجلس، رضایت عمومی را جلب کند. ازهاری نیز به عنوان نخست وزیر نظامی، با بحرانی ترین دوران مواجه شد. در میان نمایندگان، با وجود تقسیم بندی های فرمایشی به جناح های لیبرال سازنده و ترقی خواه، برخی نمایندگان اقلیت مانند احمد بنی احمد (نماینده تبریز) و محسن پزشکپور (از حزب پان ایرانیست) با طرح استیضاح ها و انتقادات، سعی در انعکاس بخشی از مطالبات مردمی داشتند، هرچند تلاش هایشان به دلیل بی اعتمادی عمومی به مجلس بی نتیجه ماند. جواد سعید، رئیس وقت مجلس، نیز در روزهای پایانی رژیم، نقش مهمی در اعلام همبستگی مجلس با انقلاب ایفا کرد.
دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی
وقایع مهم دوره بیست و چهارم مجلس
دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی شاهد رخدادهای مهمی بود که به طور مستقیم بر سرنوشت کشور و روند انقلاب اسلامی تأثیر گذاشت. این مجلس در شرایط تک حزبی و با انحصار حزب رستاخیز تشکیل شد، جایی که تنها اعضای این حزب امکان کاندیداتوری داشتند. انتخابات این دوره با تخلفات گسترده و دخالت های آشکار مقامات حکومتی، از جمله جمشید آموزگار (وزیر کشور وقت) و امیرعباس هویدا (نخست وزیر)، همراه بود. نتیجه این انتخابات، مجلسی فرمایشی و فاقد استقلال واقعی بود که حتی با سیاست ایجاد فضای باز سیاسی از اواخر سال ۱۳۵۵، نتوانست اعتماد عمومی را جلب کند. وقایعی نظیر ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن تبریز که به اعتراضات گسترده مردمی و سرکوب خونین انجامید، مجلس را به چالش کشید. در این دوران، دولت های مختلفی به نخست وزیری رسیدند: جمشید آموزگار که با شعار ریاضت اقتصادی و احترام به آزادی بیان آمد، اما در مهار بحران ها ناکام ماند. سپس جعفر شریف امامی با رویکرد آشتی ملی تلاش کرد اوضاع را آرام کند و اقداماتی نظیر بازگرداندن سال شمسی و پخش مناظرات مجلس را انجام داد. فاجعه ۱۷ شهریور و کشتار مردم در میدان ژاله، دولت شریف امامی را نیز با انتقادات شدید مواجه ساخت. در ادامه، دولت نظامی ازهاری روی کار آمد و با بازداشت برخی مقامات سابق، سعی در آرام کردن اوضاع داشت، اما این اقدامات نیز مؤثر واقع نشد. سرانجام، شاپور بختیار به نخست وزیری رسید و تلاش کرد با لوایحی نظیر انحلال ساواک، مشروعیتی برای خود دست و پا کند. در تمام این وقایع، مجلس بیست وچهارم، با وجود تلاش های محدود برخی نمایندگان اقلیت برای طرح مطالبات مردمی، عموماً نقش مهر تأیید اوامر حکومت را ایفا می کرد و از این رو، هرگز نتوانست پایگاه مردمی خود را باز یابد.
سرنوشت مجلس شورای ملی در این دوره
سرنوشت مجلس شورای ملی در دوره بیست وچهارم، با اوج گیری انقلاب اسلامی و تضعیف فزاینده رژیم پهلوی گره خورده بود. این مجلس، که در ابتدا به عنوان ابزاری برای تأیید سیاست های شاه و حزب رستاخیز عمل می کرد، رفته رفته با گسترش اعتراضات و بحران های اجتماعی، با چالش های جدی مواجه شد. در ماه های پایانی حکومت پهلوی، با وجود تلاش های برخی نمایندگان اقلیت برای انتقاد از دولت ها و طرح مطالبات مردم، این اقدامات به دلیل بی اعتمادی عمیق عمومی به مجلس و نظام حاکم، بی ثمر ماند. مردم، مجلس را نهادی فرمایشی و وابسته به حکومت می دانستند که سال ها از وظیفه اصلی خود، یعنی نمایندگی ملت، دور افتاده بود. با بازگشت امام خمینی به ایران و تأکید ایشان بر غیرقانونی بودن مجلسین، فشار بر نمایندگان برای استعفا افزایش یافت. ابتدا گروهی از نمایندگان اقلیت و سپس با اوج گیری انقلاب، اکثریت نمایندگان نیز استعفای خود را اعلام کردند. جواد سعید، رئیس وقت مجلس، در آخرین جلسه علنی، بازگشت امام خمینی را تبریک گفت. در نهایت، در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، ساختمان مجلس توسط مردم تسخیر شد و این نهاد، چند ماه پیش از پایان دوره قانونی خود، عملاً منحل گردید. این سرنوشت، نشان دهنده آن بود که نهادی که مشروعیت خود را از دست داده و پایگاه مردمی ندارد، در بزنگاه های تاریخی قادر به ایفای نقش مؤثر نخواهد بود و به ناچار تسلیم اراده ملت خواهد شد.
ارتباط با انقلاب اسلامی
ریشه های انقلاب اسلامی در دوران مشروطه
ریشه های انقلاب اسلامی را می توان در دوران مشروطه و حتی پیش از آن جستجو کرد. جنبش مشروطه، با هدف دستیابی به عدالت، قانون مداری و محدود کردن استبداد، آغازگر تحولات عمیقی در جامعه ایران شد. اما انحراف از اصول مشروطه، به ویژه در دوران پهلوی، و تضعیف نهادهای دموکراتیک مانند مجلس شورای ملی، به تدریج نارضایتی های پنهان را به نارضایتی های آشکار تبدیل کرد. عدم پاسخگویی حکومت به مطالبات مردم، نفوذ بیگانگان، فساد گسترده و سرکوب آزادی ها، همگی عواملی بودند که بذر انقلاب را در دل جامعه کاشتند. دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی، به عنوان آخرین حلقه از زنجیره مجالس مشروطه، نمادی از این انحراف بود. مجلسی که دیگر نه صدای ملت، بلکه مهر تأیید اوامر شاه بود، نتوانست به عنوان سوپاپ اطمینان عمل کند و مطالبات را از مسیر قانونی پیگیری نماید. این عدم کارآمدی و از دست رفتن مشروعیت، مردم را به سمت راه حل های انقلابی سوق داد. در واقع، ناکامی آرمان های مشروطه و ناتوانی نظام پهلوی در تحقق آن ها، راه را برای ظهور رهبری کاریزماتیک مانند امام خمینی و پیروزی انقلابی با ماهیت اسلامی هموار ساخت، که به دنبال احیای عدالت و استقلال واقعی بودند.
تاثیر دوران آخرین مجلس بر تحولات بعدی
دوران آخرین مجلس مشروطه، یعنی دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی، تأثیر بسزایی بر تحولات بعدی و پیروزی انقلاب اسلامی داشت. ناکارآمدی و فرمایشی بودن این مجلس، که در سایه نظام تک حزبی و دخالت های حکومتی شکل گرفته بود، به وضوح نشان داد که نهادهای قانون گذاری سنتی در رژیم پهلوی دیگر قادر به ایفای نقش مؤثر در مدیریت بحران ها و پاسخگویی به مطالبات مردمی نیستند. این وضعیت، بی اعتمادی عمیق مردم به ساختارهای حکومتی را تشدید کرد و راه را برای جنبش های انقلابی خارج از چارچوب های رسمی هموار ساخت. افشاگری های محدود برخی نمایندگان اقلیت در مجلس، هرچند نتوانست روند انقلاب را متوقف کند، اما به آگاهی بخشی عمومی درباره فساد و ناکارآمدی نظام کمک کرد و دامنه اعتراضات را گسترش داد. به عبارتی، مجلس بیست وچهارم، به جای آنکه کانالی برای حل مشکلات و شنیدن صدای مردم باشد، خود به نمادی از بن بست سیاسی و ناتوانی حکومت تبدیل شد. این امر، یکی از دلایل عمده سقوط رژیم پهلوی بود، زیرا حکومتی که از پایگاه مردمی و نهادهای دموکراتیک واقعی بی بهره باشد، در برابر امواج خروشان انقلاب تاب مقاومت نخواهد آورد. تجربه این مجلس، درس مهمی در تاریخ سیاسی ایران است که نشان می دهد مشروعیت و کارآمدی یک نظام، در گرو ارتباط واقعی آن با خواسته های مردم و احترام به نهادهای مدنی است.
شاه می پنداشت با مجلسی مطیع و فرمایشی اقتدارش کامل خواهد شد. غافل از آنکه وقتی مجلس پایگاه مردمی خود را از دست می دهد، در مواقع بحرانی نمی تواند، اعتمادی را که در طی سال ها و به تدریج از بین رفته را یک شبه بازگرداند. تضعیف مجلس به عنوان یکی از ارکان نظام مشروطه از دلایل اصلی سقوط حکومت پهلوی بود.
تحلیل اکبر خوشزاد از آخرین مجلس
دیدگاه های نویسنده در کتاب
اکبر خوشزاد در کتاب آخرین مجلس مشروطه دیدگاه های تحلیلی خود را درباره دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی و ارتباط آن با انقلاب اسلامی به وضوح بیان می کند. او بر این باور است که این مجلس، به دلیل نحوه شکل گیری (انتخابات کنترل شده و تک حزبی) و فقدان استقلال واقعی، عملاً به یک نهاد فرمایشی و مهر تأیید اوامر شاه تبدیل شده بود. از نظر خوشزاد، ناکارآمدی این مجلس در پاسخگویی به مطالبات مردمی و ناتوانی آن در ایفای نقش نظارتی و قانون گذاری مستقل، یکی از دلایل اصلی تشدید نارضایتی ها و سرعت گرفتن روند انقلاب بود. او نشان می دهد که حتی با ایجاد فضای باز سیاسی و تلاش های محدود برخی نمایندگان برای طرح انتقادات، این مجلس نتوانست اعتماد عمومی را که در طول سالیان متمادی از دست رفته بود، بازگرداند. خوشزاد تأکید می کند که تضعیف نهاد مجلس به عنوان یکی از ارکان مهم نظام مشروطه، به معنای تضعیف مشروعیت کل رژیم پهلوی بود و این ضعف ساختاری، راه را برای فروپاشی هموار ساخت. او با ارائه مستندات و تحلیل وقایع، به این نتیجه می رسد که مجلس بیست وچهارم، به جای اینکه سوپاپ اطمینانی برای نظام باشد، خود به نمادی از بن بست سیاسی و فساد حکومتی بدل شد و در نهایت، همزمان با پیروزی انقلاب، به دست مردم منحل گردید. این دیدگاه، بر اهمیت نهادهای دموکراتیک و ارتباط آن ها با اراده ملت در پایداری یک نظام سیاسی تأکید دارد.
نقد و بررسی آخرین مجلس مشروطه
نقد و بررسی آخرین مجلس مشروطه، یعنی دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی، نشان می دهد که این نهاد در دوران پایانی رژیم پهلوی، تا چه حد از آرمان های اولیه مشروطه دور افتاده بود. این مجلس، با وجود اینکه بر اساس قانون اساسی مشروطیت تشکیل شد، اما در عمل فاقد استقلال و کارآمدی لازم بود. نحوه برگزاری انتخابات، که تنها به اعضای حزب رستاخیز اجازه کاندیداتوری می داد و با دخالت های آشکار حکومتی همراه بود، مشروعیت آن را از ابتدا زیر سوال برد. جناح بندی های داخلی (جناح لیبرال سازنده و ترقی خواه) نیز ساختگی و فرمایشی بودند و هیچ رقابت واقعی و تأثیرگذاری در سیاست گذاری های کلان کشور نداشتند. نمایندگان غالباً از طرح مسائل حیاتی مانند آزادی بیان، امنیت داخلی و سیاست های نفتی منع شده بودند. با اوج گیری اعتراضات مردمی، مجلس نتوانست به عنوان یک نهاد پاسخگو عمل کند. سکوت در برابر وقایعی چون ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن تبریز، و واکنش های دیرهنگام و بی اثر در مواجهه با بحران ها، بی اعتمادی مردم را به اوج رساند. هرچند در اواخر کار، برخی نمایندگان اقلیت تلاش هایی برای انتقاد از دولت ها و طرح استیضاح انجام دادند، اما این اقدامات به دلیل عمق بی اعتمادی عمومی و همچنین ماهیت کنترل شده مجلس، نتوانست تغییری در روند فزاینده انقلاب ایجاد کند. در نهایت، این مجلس به جای اینکه نقش یک نهاد قانون گذار و نظارتی را ایفا کند، به نمادی از ضعف، فساد و عدم ارتباط حکومت با ملت تبدیل شد و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، به دست مردم منحل گردید. این تجربه، تأکیدی بر این واقعیت است که نهادهای دموکراتیک تنها زمانی می توانند مؤثر باشند که از استقلال واقعی و پایگاه مردمی برخوردار باشند.
دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی تا پیش از اوج گیری انقلاب، مجلسی فرمایشی بود که نقش مهر لاستیکی در تأیید اوامر حاکمیت را بازی می کرد.
برای درک بهتر جزئیات کتاب و مشخصات آن، می توان به اطلاعات زیر توجه کرد:
عنوان کتاب | نویسنده | ناشر | تعداد صفحات | قطع | تاریخ نشر | کد دیویی |
---|---|---|---|---|---|---|
آخرین مجلس مشروطه: دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی و انقلاب اسلامی | اکبر خوشزاد | سوره مهر | ۴۶۴ صفحه | رقعی (شومیز) | ۱۳۹۱/۱۰/۰۶ | ۳۲۸.۵۵ |
خلاصه ای از محتوای اصلی کتاب آخرین مجلس مشروطه چیست؟
کتاب آخرین مجلس مشروطه اثر اکبر خوشزاد، به تحلیل دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی می پردازد که آخرین مجلس تشکیل شده بر اساس قانون اساسی مشروطیت در دوران رژیم پهلوی بود. این کتاب نشان می دهد که چگونه این مجلس، به دلیل ماهیت فرمایشی و عدم استقلال، نتوانست در مواجهه با بحران های رو به رشد و اعتراضات مردمی نقش مؤثری ایفا کند و در نهایت به یکی از دلایل اصلی سقوط حکومت پهلوی تبدیل شد. خوشزاد به تفصیل به نحوه برگزاری انتخابات تک حزبی، ساختار جناح های داخلی مجلس، و تعامل آن با دولت های مختلف در آستانه انقلاب اسلامی می پردازد.
سوالات متداول
نویسنده کتاب آخرین مجلس مشروطه کیست؟
نویسنده کتاب آخرین مجلس مشروطه اکبر خوشزاد است. او یک پژوهشگر و تحلیلگر تاریخ معاصر ایران است که با تمرکز بر اسناد و وقایع دوران پایانی رژیم پهلوی، این اثر را به رشته تحریر درآورده است. تخصص او در بررسی تاریخ سیاسی ایران، به این کتاب اعتبار علمی و پژوهشی بالایی بخشیده است.
کتاب آخرین مجلس مشروطه درباره چه موضوعی است؟
کتاب آخرین مجلس مشروطه به بررسی دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی می پردازد. این دوره، آخرین مجلسی بود که طبق قانون اساسی مشروطیت تشکیل شد و به دلیل ارتباط مستقیم آن با رویدادهای منتهی به انقلاب اسلامی و ناکارآمدی آن در دوران پایانی رژیم پهلوی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
اهمیت دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی چیست؟
دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی از این رو اهمیت دارد که آخرین مجلسی بود که بر اساس قانون اساسی مشروطیت تشکیل شد و ناکارآمدی و فرمایشی بودن آن به عنوان یکی از دلایل عمده سقوط رژیم پهلوی و تشدید روند انقلاب اسلامی شناخته می شود. این دوره نمادی از بن بست سیاسی و از دست رفتن پایگاه مردمی مجلس بود.
آیا کتاب آخرین مجلس مشروطه به انقلاب اسلامی می پردازد؟
بله، کتاب آخرین مجلس مشروطه به طور مستقیم به ارتباط دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی با رویدادهای دوران انقلاب اسلامی می پردازد. این اثر تحلیل می کند که چگونه عملکرد و ناکارآمدی این مجلس، به عنوان یکی از عوامل زمینه ساز پیروزی انقلاب عمل کرد و سرنوشت آن با تحولات انقلابی گره خورده بود.
اکبر خوشزاد چه دیدگاهی نسبت به دوران مشروطه دارد؟
اکبر خوشزاد در کتاب خود، دیدگاهی انتقادی نسبت به دوران پایانی مشروطه، به خصوص دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی دارد. او معتقد است که این مجلس به دلیل ماهیت فرمایشی و عدم استقلال، از آرمان های اولیه مشروطه فاصله گرفته بود و نتوانست به عنوان یک نهاد دموکراتیک و پاسخگو عمل کند که این امر به تضعیف رژیم پهلوی و اوج گیری انقلاب اسلامی کمک کرد.
تضعیف مجلس به عنوان یکی از ارکان نظام مشروطه از دلایل اصلی سقوط حکومت پهلوی بود.